ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » مسيح اسلام؛ امام موسي صدر، روحي تازه و انديشه‌اي نو در کالبد جامعه

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

مسيح اسلام؛ امام موسي صدر، روحي تازه و انديشه‌اي نو در کالبد جامعه 

 

صلاح فحص

 

درآمدي بر  آشنايي

صلاح رياض فحص به سال 1968م در بيروت متولد شد. در حالي که دهمين بهار زندگي خود را پشت سر نهاده بود به واحدهاي پيشاهنگي جنبش «امل» پيوست. وي در بحبوحۀ تهاجم وحشيانۀ رژيم صهيونيستي به لبنان، در صفوف «افواج المقاومه اللبنانيه» حضور داشت و به دست نيروهاي اشغالگر اسرائيلي اسير شد و حدود شش ماه را در زندان انصار در روستاي انصار در جنوب لبنان، نزديک شهر نبطيه، گذراند.

 

فحص تحصيلات مقدماتي خود را در جنوب و بيروت پشت سر نهاد و به منظور تکميل مدارج علمي خود رهسپار جمهوري اسلامي ايران گرديد و موفق شد ابتدا مدرک کارشناسي خود را در رشته مهندسي مکانيک از دانشگاه صنعتي اصفهان و سپس کارشناسي ارشد در همين رشته را از دانشگاه علم و صنعت تهران دريافت کند. ايشان در حال حاضر دانشجوي مقطع دکتري است.

 

مهندس فحص داراي سه فرزند است: يک پسر به نام رياض و دو دختر که به ايمان و نور نامبردارند. وي از سال 1379 هنگام گشايش دفتر جنبش امل در ايران سمت جانشين رئيس و معاونت دفتر در تهران را عهده‌دار است.

 

تبار نور

هشتاد و يک سال پيش شهر قم شاهد تولد مردي بود که به جرئت مي‌توان او را يکي از نوابغ و نوادر دنياي اسلام و جهان تشيع برشمرد. سيد موسي صدر فرزند سيد صدرالدين در چهاردهم خرداد 1307 در خانه‌اي واقع در کوچه عشقعلي (تکيه گذر جدّا) در محله چهار مردان قم ديده به جهان گشود. 1 پدرش سيد صدرالدين از تلاميذ مبرز آيات عظام: شيخ محمدکاظم خراساني، شيخ رضا همداني، شيخ محمد طه نجف، سيد محمد بحرالعلوم و شيخ ضياءالدين عراقي بود و در عصر خود در زمره مراجع سرشناس عالم تشيع به شمار مي‌آمد. ايشان تحصيلات خود را در سامراء، نجف و کربلا پشت سر نهاد. چندي پس از مهاجرت به مشهد، بنا به دعوت آيت‌الله العظمي شيخ عبدالکريم حائري‌ يزدي، به منظور معاونت بنيادگذار حوزه علميه قم به اين ديار آمد و به مثابه قائم‌مقام ايشان به تدريس و خدمت‌رساني پرداخت. از آثار آيت‌الله العظمي سيد صدرالدين صدر مي‌توان به: مختصر تاريخ اسلام، رساله در حقوق، المهدي، حقوق زن در اسلام و حاشيه بر عروَة ‌الوثقي اشاره کرد. 2 مادر سيد موسي، صفيه، دختر آيت‌الله مجاهد سيد حسين طباطبايي‌ قمي است. 3 سيد اسماعيل پدربزرگ سيد صدر در اصفهان متولد شد و والدينش پيشتر از جبل‌عامل به عراق و سپس اصفهان مهاجرت کردند. او نيز در زمره فحول مجتهدان عصر خود محسوب مي‌شود. 4

 

از دانشگاه تهران تا حوزه نجف

سيد موسي تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در مدارس حيات و سنائي قم گذراند. همزمان با فراگيري علوم روز، يادگيري دانشهاي حوزوي را مطمح توجه قرار داد. آقا موسي مصمم به ادامه تحصيل آکادميک بود از اين رو در مهر 1329 در پي موفقّيت در آزمون ورودي دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران سرگرم تحصيلات عاليه مي‌شود و پس از سه سال در خرداد 1332 با ارائه پايان‌نامه، به دريافت مدرک ليسانس با گرايش حقوق اقتصادي نايل مي‌آيد. وي افزون بر تسلط به زبانهاي فارسي و عربي به فراگيري زبانهاي فرانسه و انگليسي مبادرت مي‌ورزد و در اين راه هوش و استعداد فوق‌العاده خود را نشان مي‌دهد. 5 به نظر مي‌رسد سيد موسي نخستين روحاني است که به دانشگاه راه يافت و موفق به گذراندن درسهاي آکادميک و فارغ‌التحصيل شدن در رشته کارآمدي با نمره عالي شده باشد.

 

چنانکه پيشگفته آمد سيد موسي مقارن تلمذ علوم جديد در مدارس قم، تحصيل دروس حوزوي را از 1320 نزد حضرات آيات: سيد محمدباقر سلطاني طباطبائي، شيخ عبدالجواد جبل عاملي، شيخ حسينعلي منتظري، سيد محمد محقق‌ داماد، سيد احمد خوانساري، سيد صدرالدين صدر، سيد کاظم شريعتمداري، سيد محمدحسين طباطبايي، سيد رضا صدر، سيد روح‌الله خميني، سيد محمد حجت کوه‌کمره‌اي و علوي اصفهاني، آغاز کرد. سيد موسي در تعليم و تتبع درسها روح جستجوگر، تيزبيني و پشتکار کم نظير و شگفت‌انگيزي داشت. از اين رو نبوغ وي در برخوردهاي نخستين، بسياري را تحت تأثير قرار داد. آيت‌الله سيد رضي شيرازي خاطره‌اي را از سفر آيت‌الله العظمي شيخ محمدکاظم شيرازي از عتبات به قصد زيارت آستان قدس رضوي و اقامت کوتاه مدت ايشان در قم نقل مي‌کند. شيرازي از اعاظم علماي نجف بود و سيد موسي در مدت حضور ايشان در قم در مجلس شيخ شرکت مي‌جست و به بحث و طرح اشکال جدي مي‌پرداخت. به گفته آقا رضي «احساس مي‌کردم که مرحوم شيخ در اين بحث و برخوردها با آقا موسي، از درک علمي اين طلبۀ جوان خيلي مبتهج و مسرور مي‌شود و بالاخره مرحوم شيخ ذوق و فهم و شعور علمي ايشان را مورد تحسين قرار مي‌دادند و آتيۀ درخشاني براي ايشان پيش‌بيني مي‌کردند». 6

 

سيد موسي در خلال حضور در درس خارج فقه و اصول به فرادهي مقدمات و سطح اشتغال يافت. گفتار شيوا، استدلال متقن و خلق و خوي حسن ايشان موجب  جذب شدن بسياري از طلاب و فضلاي جوان به درس او شد. در سايۀ همين استعداد منحصر به‌فرد مدارج ترقي علمي را طي کرد و کوتاه زماني بعد در زمره استادان برجسته حوزه علميه قم جلوه‌گر شد و آموزش نحو، فقه، اصول، منطق و فلسفه، همچنين تدريس کتابهاي دشواري مانند مطوّل، قوانين، رسائل و مکاسب را سر لوحۀ نهج خود قرار داد و شاگردان فاضلي را تربيت نمود که از آن جمله مي‌توان به حضرات آيات و حجج ‌اسلام: شيخ علي‌اصغر مسلمي‌ کاشاني، شيخ يوسف صانعي، شيخ علي‌اکبر هاشمي ‌رفسنجاني، سيد محمد غروي، شيخ محمدجواد حجتي ‌کرماني، شيخ زين‌العابدين قرباني، و سيد عيسي طباطبائي اشاره کرد. 7 سيد موسي در دوران طلبگي دوستان وارسته و هم مباحثه‌ايهاي خوش فهم و قريحه‌اي داشت، مانند حضرات آيات: سيد موسي شبيري ‌زنجاني، شهيد شيخ مرتضي مطهري، سيد عبدالکريم موسوي ‌اردبيلي و شهيد دکتر سيد محمد حسيني ‌بهشتي، که رفقاي مؤمن و انقلابي ايشان به شمار مي‌آمدند.

 

اما ستاره جان آيت‌الله العظمي سيد صدرالدين صدر در پنجم دي 1332 خاموش شد. ارتحال پدر براي سيد موسي که بيست و پنجمين بهار عمر را پشت سر نهاده بود بسي دردناک بود. چندي پس از درگذشت والد ماجد، موسي در همين سال به منظور ادامه تحصيلات عاليه رهسپار پايتخت جهان تشيع گرديد و به مدت پنج سال از محضر استادان و مراجع نامدار: سيد محسن حکيم، شيخ مرتضي  آل‌ ياسين، شيخ محمدرضا آل ‌ياسين، سيد ابوالقاسم خوئي، سيد ابراهيم اصطهباناتي، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محمود شاهرودي، شيخ حسين حلّي و شيخ صدرا بادکوبه‌اي در نجف اشرف بهره برد. 8

 

سيد موسي در حوزه کهنسال و ريشه‌دار نجف مانند قم با نبوغ و استعداد فوق‌العاده‌اش همگان را شگفت‌زده کرد. مراجع بزرگ نجف به او به ديدۀ عالم دين آشنا و فقيه زمان‌شناس مي‌نگريستند و احترام ويژه‌اي براي ايشان قائل بودند. شخصيتي چون مرجع راحل آيت‌الله العظمي خوئي در جلسه‌اي اظهار مي دارد: « من به قدري به آقاي موسي صدر اميدوارم که اگر او دو سه سال ديگر در نجف بماند يکي از بزرگ‌ترين شخصيتهاي ارزندۀ علمي شيعه خواهد شد». 9 سيد موسي صدر در مدت اقامت در نجف مبدّل به يکي از عالمان زبده و سرشناس گرديد. ايشان نشستهاي پر باري را با پسر عمو و شوهر خواهرش آيت‌الله شهيد سيد محمدباقر صدر داشت. 10 سيد موسي در سالهاي اقامت در نجف رفت و آمدهايي به قم داشت اما آنگاه که قصد ترک نجف کرد بسياري و از آن جمله استاد بزرگوارش حضرت خوئي را متأثر کرد. مرجع نام و نشان‌دار ديار علوي درباره‌اش گفته بود: « سه طلبه (موسي صدر، موسي زنجاني، موسوي ‌اردبيلي) از قم به نجف آمدند، مدت زيادي نماندند و برگشتند. کاش من اينها را نمي‌ديدم؛ خيلي حيف شد که اينها برگشتند قم.» 11 به گفتۀ آيت‌الله العظمي سيد محمدباقر سلطاني «اگر آقا موسي به لبنان نمي‌رفت و چند سال در نجف مي‌ماند جزو مراجع مسلّم نجف مي‌گرديد... او حتي اگر در قم مي‌ماند و به نجف هم نمي‌رفت الان جزو مراجع بزرگ شيعه مي‌بود». 12

 

سيد موسي صدر در سال 1334 با نوه مرجع عاليقدر عصر مشروطه و يکي از آيات ثلاثه آن برهه، ميرزا حسين ميرزا خليل تهراني پيوند زناشويي منعقد کرد. ثمرۀ اين وصلت فرخنده چهار فرزند بود، دو پسر و دو دختر؛ صدرالدين، حميد، حوراء، و مليحه. دانش، بينش و جامعيت سيد موسي بسياري از اعاظم حوزه را مجذوب خود کرده بود. در خلال حضور ايشان در نجف مکتوبي از سوي مرجع اعلاي جهان تشيع حضرت بروجردي به سيد موسي رسيد که در آن زعيم عاليمقام، وي را به عنوان نمايندۀ تام‌الاختيار خود در ايتاليا و انجام فعاليتهاي تبليغي، ارشادي و اجتماعي منصوب کرده بود، 13 درخواستي که با پاسخ منفي و توأم با پوزش سيد موسي مواجه گرديد. 14

 

پرتوافشاني مطبوعاتي

سيد موسي به دليل معضلاتي که در نجف با آن دست به گريبان بود ناگزير به ترک آن و مراجعت به قم گرديد. اين روحاني نوانديش و فرزانه که همواره در تکاپوي تحرکات ديني، فرهنگي، اجتماعي جديد بود با همراهي و همفکري دوستانش مبادرت به بنيادگذاري و راه‌اندازي نخستين مجله حوزوي در قم نمود. تلاشي که در پاييز 1337 به ثمر نشست و به انتشار اولين شماره «درسهايي از مکتب اسلام» انجاميد، 15 آن هم در فضايي که روزنامه‌خواني يک طلبه نشانه بي تقوايي وي تلقي مي‌شد، و واکنش مقدس‌مآبان و متحجران را برمي‌انگيخت. 16 از ياران اوليه سيد موسي در پيدايي مکتب اسلام مي‌بايست از آيات و حجج‌ اسلام: شيخ مجدالدين محلاتي، شيخ ناصر مکارم ‌شيرازي، شيخ جعفر سبحاني، سيد عبدالکريم موسوي‌ اردبيلي، شيخ حسين نوري‌ همداني، شيخ محمد واعظ‌زاده خراساني، سيد مرتضي جزايري و شيخ علي دواني، ياد کرد. 17 از ديگر کارکردهاي سيد موسي در اين برهه بايد به دريافت مجوز تکوين دبيرستان اسلامي و ملي نامبردار به «صدر» به منظور پرورش نسل جوان پر شور متدين و فرهيخته اشاره کرد، و يا طرحي که براي اصلاح حوزه مطمح توجه و عمل قرار گرفت که البته با هجرت ايشان به لبنان عقيم ماند. 

 

در سرزمين نياکان

نخستين سفر سيد موسي به لبنان در سال 1334 رقم خورد. ديدار با بستگان در جنوب ومشاهده محنتهاي شيعيان اين کشور او را تحت تأثير قرار داد. افزون بر حزن و اندوه فراوان که بر دل و جانش سايه افکند، بر تجارب و بصيرت تاريخي‌اش افزوده گشت. ديدار موساي جوان با پيشواي شيعيان لبنان علامه سيد عبدالحسين شرف‌الدين نقطه عطف سفر به شمار مي‌آمد. موسي از محضر اين روحاني مجاهد ضد استعمار و عالم ژرف‌نگر روشن‌ضمير، آموزه‌هاي فراوان اندوخت. آيت‌الله‌العظمي شرف‌الدين در آن برهه در جست‌وجوي يافتن جانشيني شايسته براي خود بود. از آنچه در اين نشست رد و بدل شد به نظر مي‌رسد که ايشان گمشدۀ خود را يافت. مهر موسي به  دل اين پير فرزانه نشست. دوسال بعد سيد موسي براي دومين بار رهسپار لبنان شد و با تيزهوشي بر اندوخته و داشته‌هاي تاريخي‌اش افزود. اين سفر اندکي پيش از رحلت حضرت شرف‌الدين بود. زمستان سال 1336 لبنان در ماتم فقدان رهبر شيعيان خود و اسوه و الگوي مسلماني به سوگ نشست. در ساعت 30/5 بامداد دوشنبه 8 جمادي‌الثاني 1377ق روح بزرگ آن راد مرد به ملکوت اعلي پر گشود. پيکر شرف‌الدين با حضور رجال و شخصيتهاي سياسي، مذهبي لبنان از جمله کميل شمعون، رئيس جمهور، سامي الصلح، نخست‌وزير، اعضاي هئيت دولت، رهبران مسيحي و اهل تسنن و شيعيان در بيروت به طرف فرودگاه شهر تشييع شد تا از آنجا به عراق منتقل شود 18 و در عتبات پس از طواف مراقد مطهر در کاظمين و کربلا، در نجف اشرف در يکي از حجره‌هاي صحن حيدري به خاک سپرده شد. 19

 

فقدان سيد شرف‌الدين خلأ بزرگي را در جاي‌جاي جامعه لبنان پديدار ساخت. همگان در تب‌ و تاب يافتن جانشين پيشواي عزيز از دست رفته بودند. نگاهها به سيد موساي جوان دوخته شده بود. سيد جعفر شرف‌الدين يکي از فرزندان علامه مغفور، در نامه‌اي به آيت‌الله سيد رضا صدر، برادر بزرگ سيد موسي تقاضاي آمدن موسي به لبنان را مطرح کرد. اين درخواست به آگاهي آيت‌الله‌العظمي شيخ مرتضي آل‌ ياسين رسيد و او بر اهميت و ضرورت آن صحه نهاد. 20

 

هجرت به ديار آفتاب

سيد موسي تصميم خود را براي رفتن گرفت و پس از عزيمت به عراق براي زيارت مشاهد مشرفه آماده شد. در آبان 1338 به منظور بررسي اوضاع به مدت سي روز عازم لبنان شد. لبنان کشور منحصر به فردي در جهان است و طوايف گوناگون از گذشته دور به‌طور مسالمت‌آميز در آن سکونت دارند. مسلمانان شامل شيعه، سني، علوي، دروز؛ و مسيحيان با ترکيب: ماروني، کاتوليک، پروتستان، ارتدوکس، همچنين انجيليها، ارمنيها، ارمنيهاي پروتستان، سرياني و... در اين سرزمين 400/10 کيلومتر مربعي مي‌‌زيند. خاستگاه تاريخي تمرکز شيعيان لبنان به زمانۀ تبعيد ابوذر غفاري (س)، صحابي گرانقدر پيامبر اکرم (ص) و يار باوفاي امام علي (ع)، به شهر صيدا باز مي‌گردد. مردم اين بخش از لبنان به ويژه منطقه جبل‌عامل واله و شيداي گفتار و رفتار ابوذر شدند و اين سان بذر و نهال تشيع در اين گسترۀ باستاني کاشته شد به‌طوري که ديري نپاييد يکي از کانونهاي قوي فقاهت و مرجعيت در اين سرزمين پديدار شد و دانشمندان پر آوازه‌اي نظير شهيد اول (صاحب لمعه)، شهيد محقق‌ کرکي (صاحب جامع‌المقاصد)، شهيد ثاني (صاحب شرح لمعه)، سيد محمد عاملي، شيخ حسن زين‌الدين (صاحب معالم)، شيخ بهايي، شيخ حر عاملي (صاحب وسائل الشيعه)، سيد صدرالدين عاملي، علامه شرف‌الدين (صاحب المراجعات)، را به جهان اسلام و تشيع معرفي کرد.

 

آيت‌الله سيد موسي صدر از ديدن اوضاع اسفناک و وخيم شيعيان در لبنان که به مثابه شهروندان درجه سه (پس از مسيحيان و اهل سنت) به مشاغل پست و دون‌پايه در جامعه آن روز سرگرم بودند و در محله‌هاي فقير و محروم سکونت داشتند، به شدت آزرده خاطر شد. لبنان سرزمين آباء و اجدادي او به شمار مي‌آمد و ديدن اين صحنه‌ها براي وي قابل تحمل نبود. هر چند نقش سيد صدر در  احقاق حقوق شهروندان لبنان و دفاع از آحاد طبقات اجتماعي با هر گرايش مذهبي، همچنين به سخن در آوردن محرومان غير قابل کتمان است. 21 در اين ميان، به رغم آن که شيعيان بزرگ‌ترين طايفه لبنان به شمار مي‌آيند اما در زمانۀ ورود سيد موسي صدر به اين کشور هيچ نقشي در مراکز قدرت سياسي و اقتصادي، حتي فرهنگي ايفا نمي‌کردند. در آن برهه مارونيها تشکل «کتائب»، مسيحيها داراي حزب «احرار»، و دروزيها سازمان «التقدمي الاشتراکي» را در اختيار داشتند، اما شيعيان فاقد هرگونه سازماندهي بودند. سيد صدر در چنين وضعيتي فعاليت خود را آغاز کرد، آن هم از شهر صور. جنب و جوش عجيبي در جوانان شهر پديدار شد. صدر براي فائق آمدن بر فقر فرهنگي به داير کردن کلاس و برپايي اردوها‌ي ديني، فرهنگي و اجتماعي مبادرت ورزيد. وي براي سخنراني به بيروت و ديگر شهرها نيز مي‌رفت. مخاطبان او دانش‌آموزان، دانشجويان، کشاورزان و اصحاب صنوف مختلف، صرف‌نظر از شيعيان، اهل سنت و پيروان اديان الهي به ويژه مسيحيان نيز بودند. به اهتمام و مساعدت شماري از متمولين و بر اثر پشتکار امام صدر، شهرهاي صور و بيروت شاهد احداث دو مرکز بزرگ آموزشي به نامهاي «جعفريه» و «عامليه» بود که چندي بعد هر دو مبدل به دانشکده گرديد. 22

 

دميدن اميد

گام بعدي امام موسي صدر پس از احياء مساجد و تقويت آن به مثابه يک سنگر ديني و فرهنگي مستحکم، همين‌طور تأسيس مدارس و دانشکده‌ها، ضرورت پيدايي و تقويت زير ساخت اقتصادي محرومان بود. ايجاد مدرسه صنعتي (هنرستان) جبل‌ عامل در صور در اين امتداد ارزيابي مي‌شود. شمار قابل توجهي از هنرجويان اين مدرسه را جواناني تشکيل مي‌دادند که خانواده خود را در حملات رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان از دست داده بودند. در اين مدرسه، نجاري، آهنگري، جوشکاري، برق و الکترونيک، ماشينهاي کشاورزي، و... به‌طور رايگان تعليم داده مي‌شد. دانش‌آموختگان پس از چهار سال تحصيل شبانه روزي جذب بازار کار مي‌شدند. امام موسي صدر مديريت اين دبيرستان حرفه‌وفن را به مصطفي چمران، فارغ‌التحصيل فيزيک در مقطع دکتري از آمريکا سپرد. فعاليت هنرجويان دبيرستان به رشته‌هاي صنعتي محدود نبود و آنان در کنار کسب مهارتهاي فني، به فراگيري آموزه‌هاي ديني و نظامي نيز مبادرت مي‌ورزيدند. اقدام بعدي امام صدر ساماندهي مجدّد فعاليتهاي مرکز خيريه‌اي نامبردار به «جمعيه البرو الأحسان» بود که سالها پيش توسط علامه شرف‌الدين ايجاد شده بود. متأسفانه در لبنان آن روز بيشتر گدايان مسلمان و از اين ميان اکثر آنها شيعه بودند. صدر از مردم خواست تا صدقات و کمکهاي خيرخواهانۀ خود را به حساب اين جمعيت واريز نمايند. جالب آن که به گفته ايشان در بدو شروع به کار مجدّد جمعيت يک مالک مسيحي کارخانه يخ‌سازي يک سوم سود و درآمد کارخانه را وقف جمعيت کرد؛ همچنين دو پزشک مسيحي معالجۀ بيماران جمعيت را به‌طور رايگان تقبل کردند. 23 از سوي ديگر وضعيت اسفبار زنان باعث شد تا امام صدر ضمن روشنگري به منظور مبارزه با فساد اجتماعي به تأسيس مراکزي مانند بيت «الفتاه» (خانه دختران) که در آن به دختران بي‌بضاعت و يا بي‌سرپرست، خياطي و صنايع دستي آموزش داده مي‌شد، مبادرت ورزد. از اقدامات ديگر در اين جهت داير کردن «آموزشگاه پرستاري»، «مؤسسه قالي‌بافي»، «دارالايتام»، برقراري «کلاسهاي مبارزه با بي‌سوادي»، «احداث کودکستان»، «خانۀ معلولين و درماندگان»، «نادي الشباب» (باشگاه ورزشي جوانان) «معهد الدرسات الاسلاميه» (مرکز مطالعات اسلامي) که به‌سان حوزه علميه عمل مي‌کرد، «مرکز علمي تحقيقي لبنان»، و «مدينه الطب» که مجتمع پزشکي بود،24 و ديگر ابتکارات، که باعث شد آحاد مردم لبنان، به خصوص شيعيان اين سرزمين با صدايي رسا اعلام نمايند: « رجع الينا شرف‌الدين شاباٌ» يعني شرف‌الدين جوان شده و به ما باز گشته است.

 

صفحه دوم




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org