ArticlesStatesmenPublicationsWoman e-zineO.HistoryًRestorationViewpoints and untold events
IICHS English Website
» مقالات » تولد شوم؛ چرا کندي رئيس جمهوري امريکا به قتل رسيد؟ توطئه‌اي صهيونيستي؟!
کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات
88

 

نام کتاب:

نسیمی از دفتر ایام، خاطرات علیرضا

مظفری زاده

نویسنده :

علیرضا

مظفری زاده

تعداد صفحات: 434

بها: 5000 تومان

 

 

نام کتاب:

خاطرات

سعداله خان درویش

 به کوشش:

جهانگیر درویش

تعداد صفحات: 275

بها: 3000 تومان

 

 

کتابشناسي جريان بابيت و بهائيت »  روزشمار جريان بابيت و بهائيت »  قائم موعود اسلام (عج)، و مدعيان مهدويت »  ميرزا علي‌محمد باب؛ از چالشهاي فرارو تا توبه و تکذيب ادعا »  کتاب اقدس » خاتميت؛ ريزشها و بحرانهاي مداوم... »  بيت‌العدل اعظم بهائيت؛ بن‌بست مشروعيت »  بابيت و بهائيت؛ نماي دور، نماي نزديک »  بهائيت در ادعا؛ بهائيت در عمل »  وعده‌هاي بي بنياد، پيشگوييهاي معکوس ...  

 

 

 

روس تزاري؛ امپراتوري فزونخواه و تجاوزگر »   بهائيت، پيوند عميق و همه‌جانبه با امپرياليسم تزاري »  سران برجسته بهائيت، خادمان روس تزاري... » پيوند ديرين و ديرپاي حسينعلي بهاء با استعمار تزاري » با استعمار بريتانيا آشنا شويم » همکاري بهائيان با مؤسسات وابسته به انگليس در ايران » عباس افندي و مافياي  »  بهائي / انگليسي»  دوستان «انگلو ـ صهيون» عباس افندي » بهائيت و اسرائيل؛ پيوند ديرين و فزاينده ...

 

 

 

 

با امپرياليسم آمريکا آشنا شويم» امپرياليسم آمريکا و بهائيت؛ پيوند ديرين و همه جانبه» قديم‌ترين ردّ پاي پيوند ميان فرقه و حاکميت آمريکا» بهائيان در انجمنهاي ماسوني و شبه ماسوني » تعامل آمريکا با بهائيان در ايران » امپرياليسم خبري و بهائيت  » تبليغ در خدمت نظام سلطۀ جهاني » بهائيت و رژيم پهلوي » ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيان » امام خميني و بهائيت» دربار پهلوي و بهائيان» ...

 

 

 

 

لوح تاریخ معاصر ایران

برنده تندیس زرین

دومین جشنواره ملی رسانه‌های دیجیتال

 

 

 

تولد شوم؛ چرا کندي رئيس جمهوري امريکا به قتل رسيد؟ توطئه‌اي صهيونيستي؟! 

 

مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر

 

شايد جواب را بتوان در اين جمله که اول وارن قاضي پرونده قتل کندي در يک مصاحبه گفت، پيدا کرد. او گفت: «بسياري مسائل ]در زمينه قتل کندي[ هست که مردم آمريکا به حقيقت آن پي نخواهند برد.» ولي چرا؟ چرا مردم آمريکا نبايد بدانند؟ مگر در آنجا حکومت «مردم بر مردم» نيست؟ پس چرا نبايد بدانند که قاتل يا قاتلين رئيس‌جمهورشان چه کسي بود؟

 

شايد لازم باشد از اين‌جا شروع کرد که خط‌مشي سياسي جان اف کندي چه بود؟

کندي سياست خود را در اين جملات خلاصه کرده بود: «ما سهم خود را براي دنيايي توأم با صلح، جايي که ضعفا در امان باشند و اقويا عادل، خواهيم پرداخت. ما نگران انجام اين وظيفه و نااميد از موفقيت در آن نيستيم. مطمئن و بدون تزلزل به سوي آن پيش مي‌رويم. نه يک استراتژي نابودکننده، بلکه به سوي يک استراتژي صلح ...». 1

 

 کندي که به قول ويليام منچستر نويسنده کتاب: «مرگ رئيس‌جمهور» محبوب همه آمريکاييان بود، به صلح در خاورميانه مي‌انديشيد. از بازگشت آوارگان فلسطيني به سرزمين‌شان حمايت مي‌کرد، و از طرح پرداخت غرامت به آن دسته از پناهندگان فلسطيني که نمي‌خواستند تحت تسلط صهيونيست‌ها در فلسطين اشغالي زندگي کنند، پشتيباني مي‌کرد. او در جواب نامه آلفرد لي‌لي‌ينتال که نظر او را درباره جنگ اعراب و اسرائيل خواسته بود، نوشت: «من کاملا مطمئنم که شرکت آمريکا در درگيريهاي اعراب و اسرائيل براي دنياي آزاد و کشور آمريکا، هر دو خطرناک مي‌باشد.» 2

 

کندي پس از رسيدن به مقام رياست جمهوري در نامه‌اي که به سران کشورهاي عربي نوشت، يادآور شد که: «ما مي‌خواهيم به حل مسئله تراژدي پناهندگان فلسطيني براساس اصل بازگردانيدن آنان به وطنشان و جبران خسارت مالي آنان، کمک نماييم. 3

 

کوشش نامبرده بر اين بود که رهبران کشورهاي عربي و اسرائيل را بر سر ميز مذاکره بنشاند و مشکل آوارگان را حل کند.

 

بديهي است که اين تز کندي نه تنها مورد تأييد دولت اسرائيل نبود، بلکه طرفداران صهيونيست‌ها و کارچاق‌کنهاي آنان نيز در سنا و پارلمان آمريکا، جلوي کار او را مي‌گرفتند. با اين حال، او با توجه به اينکه دولت آمريکا «داراي منافع جهاني است» و اگر مي‌خواهد بين کشورهاي عرب خاورميانه صاحب اعتبار و نفوذ باشد، بايد با ايجاد روابط دوستانه با تمامي کشورهاي منطقه، طرح خود را دنبال کند، برنامه خود را آغاز کرد.

 

دولت صهيونيستي اسرائيل و طرفداران آن دولت در آمريکا، از آغاز مي‌دانستند که کندي مهره برنده‌اي براي آنها نيست. وقتي او از طرف حزب دمکرات براي رياست جمهوري انتخاب شد، روزنامه هروت Herut ارگان حزب توسعه‌طلب مناخيم بگين نوشت: «پدر کندي 4 ، هرگز يهوديان را دوست نمي‌داشت و ضد يهود بود و ميانه‌اي با صهيونيست‌ها نداشت.» سپس سؤالي را پيش کشيده و پرسيده بود: «آيا پدر، قطره‌اي از آن سم را به فرزندش جان اف ـ کندي تزريق نکرده است؟» و خطرناک‌تر آنکه، جمال عبدالناصر رئيس‌جمهور مصر دوست نزديک اتلي استيونس و سناتور فولبرايت است که هر دو از دوستان و مشاورين کندي بودند. اين دو شخصيت، نيز نسبت به دولت اسرائيل، احساسات دوستانه‌اي نداشتند، لذا چطور اسرائيل مي‌توانست به «اين شخص که ممکن بود به قدرت برسد ... اعتماد کند.» 5

 

صهيونيست‌ها در اين زمينه، خيلي هم به بيراهه نرفته بودند؛ چون اصولا کندي با اعمال و رفتار تروريستي صهيونيست‌ها در فلسطين اشغالي موافق نبود. وقتي مناخيم بگين، رهبر گروه تروريستي ايرگون که در کشتار دسته‌جمعي اهالي ديرياسين فاجعه آفريد، و آن را «معجزه مطهر شدن زمين» ناميد ]پس از تشکيل دولت اشغالگر[ به آمريکا رفت 6 ، و کميته صهيونيست‌ها براي استقبال از او، جشن بزرگي برپا کرد. براي کندي نيز که در آن وقت سناتور ماساچوست بود، جهت شرکت در آن مراسم، دعوتنامه فرستادند. اما کندي براي رئيس کميته برگزاري جشن تلگرافي به اين شرح فرستاد: «... مي‌خواهم نامم از ليست ميهماني مناخيم بگين حذف شود ... من وقتي آن دعوت را پذيرفتم که از حقيقت اعمال او اطلاعي نداشتم. من مي‌خواهم به طور کامل از آنها دور باشم.» 7

 

کندي در سال 1956 در بازگشت از سفري که به آسياي جنوب شرقي کرده بود، از کمپ آوارگان فلسطيني نيز در لبنان ديدن کرد. او آن چنان تحت تأثير رنجها و غمهاي پناهندگان قرار گرفته بود که وقتي در بازگشت در تلويزيون شرح مسافرت خود را مي‌داد، نتوانست از ابراز تأثر نسبت به فلسطينيان بي‌خانمان، و در به دري آنان خودداري کند.

 

لکن وقتي از طرف حزب، کانديداي رئيس جمهوري شد، چشم‌پوشي از چهل و پنج رأي الکتروال يهوديان در ايالت نيويورک که در انتخاب رئيس جمهور سرنوشت‌ساز بود، برايش مشکل بود. رؤساي جمهور آمريکا همه محتاج اين چهل و پنج رأي الکتروال در ايالت نيويورک هستند. اين است که چشم و گوش بسته، مجري اوامر دولت تل‌آويو مي‌باشند. کندي نيز از اين قاعده مستثني نبود. او در ديداري که با بن گورين، نخست وزير وقت اسرائيل داشت، به او قول داد که از لحاظ اقتصادي و نظامي براي خريد اسلحه از فرانسه به آن دولت کمک کند و خود متعاقب آن با طعنه گفته بود: «با اين چهل و پنج رأي، ما رئيس‌جمهور اسرائيل هستيم.» 8 معهذا او هرگز از يافتن راه حلي براي مسئله آوارگان فلسطيني فارغ ننشست و وظيفه خود را به عنوان رئيس جمهور آمريکا فراموش نکرد. او نامه‌اي به سران کشورهاي عربي فرستاد حمايت خود را از حق اعراب فلسطين جهت تعيين سرنوشتشان و همچنين آمادگي آن کشور براي حل مشکل آوارگان اعلام کرد. اين نامه باعث ايجاد وحشت شد و دلخوري زيادي بين دولتمردان اسرائيل به وجود آورد. به طوري که بن گورين از سفير خود در آمريکا خواست تا به هر طريق ممکن از کارچاق‌کنهاي خود بخواهد که طرح کندي را مبني بر اينکه «اسرائيل طرح بازگشت اعراب آواره و يا پرداخت غرامت را به آنان بپذيرد» پس بگيرد. بن گورين طرح مذکور را بزرگترين خطر براي موجوديت اسرائيل عنوان کرد و آن را از تهديد سران عرب و ارتش مصر که مجهز به موشکها و ميگهاي روسي بود، خطرناک‌تر دانسته و گفته بود که با تمام قوا براي جلوگيري از اجراي اين طرح خواهد کوشيد.

 

ولي... برخلاف کندي، معاون او ليندن جانسن، چنان که قبلا نوشتيم، با اکثر سازمانهاي صهيونيستي ارتباط نزديک داشت. او يکي از پيشکسوتان سناي آمريکا بود که از زمان آيزنهاور ـ وقتي که دولت اسرائيل صحراي سينا را اجبارآ تخليه کرد ـ با تل‌آويو همکاري تنگاتنگ داشت.

 

پس از آنکه جانسن به معاونت رئيس‌جمهوري انتخاب شد، سفري به تل‌آويو کرد و به آنها قول داد، با وجود سياست کندي ـ که مي‌خواست بين فلسطينيان و صهيونيست‌ها تعادل اسلحه برقرار باشد ـ هرچه از دستش برآيد، براي رفع نگراني و آرامش خاطر دولت اسرائيل بکوشد.

 

ويليام منچستر در کتاب «مرگ يک رئيس‌جمهور» به نکته جالبي در مورد مقام معاونت رئيس جمهور اشاره کرده است که ذکرش در اينجا بي‌مناسبت نيست. او نوشته: «کندي که يک سناتور جوان از ماساچوست بود، در مقام رياست جمهوري قرار گرفت. و جانسن، رهبر با قدرت سابق اکثريت سنا، معاون رئيس جمهور شد. همه مي‌دانستند که اين يک پست چشمگير نيست. معاونت رئيس جمهور کار بي‌اهميتي است.» 9 «معاون رئيس‌جمهور بودن جرم نيست، بلکه نوعي خفت است. مثل نوشتن يک نامه بي‌امضا». 10

 

جانسن بخوبي درک کرده بود که از لحاظ سياسي، او نقش ارزنده‌اي در دولت ندارد. حتي در بسياري موارد، سناتورها بيش از او صاحب قدرت بودند.

 

رئيس جمهور جوان، همه کارها را با مشاور مخصوصش لاري ابراين 11 انجام مي‌داد.

او مشاور کندي در امور آسيا و آفريقا بود.

 

چرا دوستان کندي از رفتن او به تگزاس نگران بودند؟ چرا يکي از کشيشان کاتوليک که مورد لطف کندي بود، نوشت: «من نگران سفر کندي به تگزاس هستم.» و چرا يکي از سناتورها به نام تامس به کندي گفته بود: «اگر من به جاي تو بودم، مراقب گفته‌هايم در دالاس مي‌بودم. اين شهر خشني است.» و رئيس جمهور با ناراحتي پرسيده بود: «هيچ داستان خوبي در مورد تگزاس وجود ندارد؟»

جان اف کندي در سفر به تکزاس با سه تير و بعضي‌ها گفتند با پنج تير در تاريخ 22 نوامبر 1963 کشته شد. FBI و CIA و کميسيون تحقيق وارن، آزوالد را قاتل شناختند. آزوالد هم ساعت 21/11 دقيقه صبح يکشنبه 24 نوامبر به دست جک روبي يهودي که خود را به داخل زيرزمين نگهداري «آزوالد» رسانده بود، در دو قدمي او که در ميان پليس محاصره شده بود، کشته شد. در همان وقت، اين تصور به وجود آمد که جک روبي از طرف گروه توطئه‌گران که نقشه کشتن رئيس‌جمهور را طرح کرده بودند، براي آنکه مسئله مسکوت بماند، او را کشت. 12

 

در اينجا، دو سؤال مطرح است: اول اينکه، چگونه روبي يهودي توانست آزوالد را که در ميان پليس محصور شده بود، به آن آساني بکشد؟ و دومين سؤال اينکه، آيا حقيقتآ کندي را آزوالد کشت؟

 

پل مندل 13 در مقاله‌اي که در سال 1963 در مجله لايف به چاپ رساند، نوشت:

 

«کندي با سه تير کشته شد. دو تا از لوله تفنگ آزوالد شليک شد. سومي که کاري شد، از لوله تفنگ چه کسي؟ سه تير در يک محدوده زماني بسيار کم ... غيرممکن بود که کمتر از 6 ثانيه بين تير اول و سوم فاصله باشد.

 

گلوله هر سه تير، يکي بود؛ ولي از يک تفنگ شليک نشده بود. براستي آن را چه کسي شليک کرد؟

 

بديهي است که آزوالد اگر هم مقصر بود، گناهکار واقعي نبود. چگونه کميسيون تحقيق وارن با همه تيزهوشي خود، به همراه سازمانهاي FBI و CIA هنوز نتوانسته است دستي را که سومين تير را رها کرد، بيابد؟

 

صفحه 2

 




نام:                
پست الکترونیک:
موضوع :
نظر شما :


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
طراحی شده توسط شرکت رايان کاوه


 
www.iichs.org