ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » تولد شوم؛ گزارش کميسيون تحقيق سازمان ملل درباره قتل‌عام صبرا و شتيلا

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

تولد شوم؛ گزارش کميسيون تحقيق سازمان ملل درباره قتل‌عام صبرا و شتيلا 

 

موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

 

پس از کشتار دسته‌جمعي آوارگان در پناهگاههاي لبنان، سازمان ملل متحد کميسيوني را براي بررسي وضعيت اردوگاهها روانه لبنان کرد. اين کميسيون به رياست مک برايد تشکيل شد. کميسيون مذکور در گزارش خود از قتل‌عام «صبرا و شتيلا» به عنوان «شکي براي وجدان بين‌المللي» ياد کرده و نوشته است: «... به قضاوت ما، اين قتل‌عامها اوج يک نقشه جنگي عليه فلسطينيان و مردم لبنان در بيروت، بويژه ساکنين کمپها بود.» 1

 

و... «کميسيون معتقد است اين طرح توطئه جنگ اسرائيل در لبنان توسط ارتش و دولتيان غيرنظامي آن کشور، با همدستي سربازان لبناني (فالانژ ـ حداد) در روزهاي 16 و 18 سپتامبر (1982) در اردوگاههاي صبرا و شتيلا انجام گرفته است. ... اين کشتارها با استفاده از آلات جنگي نسبتآ پيشرفته به دنبال بمبارانهاي هوايي، (حملات موشکي) زميني و دريايي دولت اسرائيل که با تسليحات کاملا پيشرفته در جنوب لبنان انجام شد، صورت گرفته است. و کاملا مشهود است که هدف نهايي اسرائيليان متوجه غيرمسکوني ساختن اردوگاههاي فلسطينيان از نظر فيزيکي بوده، و به همان نسبت، ايجاد وحشت در ميان ساکنين آنها و از بين بردن آرمانهاي فلسطينيان در جنبشهاي ناسيوناليستي آنان، نه تنها در لبنان، بلکه در تمام نواحي اشغالي غرب رود اردن و نوار غزه است.» 2

 

اردوگاهها کرارآ حتي پس از تخليه، از طرف ارتش اسرائيل بمباران و کاملا با خاک يکسان شده است. در آن اردوگاهها دو بيمارستان به نامهاي غزه در صبرا و عکا در شتيلا وجود داشت. بيمارستان غزه ده طبقه و داراي قسمتهاي مختلف درماني بود. «150 تخت، 150 پرستار و 2 اتاق جراحي داشت» و بيمارستان عکا در رشته تخصصي درماني فعاليت مي‌کرد. هر دوي اين بيمارستانها، به همراه بيماران و اکثر دکترها کشته شدند. حتي «يکي از خانمهاي پرستار که به زيرزمين فرار کرده و مخفي شده بود، پس از آنکه او را يافتند، اول به او چندين بار تجاوز کردند و بعد او را کشتند.» 3 «بيمارستان عکا در آتش مي‌سوخت. يک اسرائيلي با بلندگو به زبان عربي مي‌گفت: «اسلحه‌هاي خود را زمين بگذاريد، يا اينکه همه کشته خواهيد شد.» 4 اين اعلان از آن نظر بود که تعدادي از فلسطيني‌ها به بيمارستان پناهنده شده بودند، به اين اميد که بيمارستان از يورش ارتش اسرائيل و نيروهاي فالانژ در امان خواهد بود. لکن ارتش اسرائيل به همراهي همپيمانان خود که قصد ريشه‌کن‌کردن فلسطينيان را داشتند، به بيمارستان حمله کردند و آن جا را با تمام مريضها و دکترهايي که در بخش بودند و پرستاران، همه را کشتند. بر اساس آماري که صليب سرخ بين‌الملل در روز 22 سپتامبر از کشته‌شدگان داد: «تعداد آنها ـ 2400 نفر بود که در روز 23 سپتامبر هنوز 350 جسد دفن نشده بود.»

 

مک برايد در گزارش تحقيقاتي خود نوشته است: «با بررسي مجدد» وقايعي که در روزهاي «18 ـ 16 سپتامبر» در اردوگاههاي «صبرا و شيتلا» اتفاق افتاد، به اين نتيجه رسيده است: «شرکت فالانژها و سرگرد حداد از ارتش، عامل اصلي قتل‌عام‌ها بوده است. ... آنها دخالت خود را هم کتمان نکرده‌اند»؛ ولي سرگرد حداد در مقابل کميسيون تحقيق اعتراف کرده است که هيچ يک از واحدهاي تحت فرماندهي او در روز 17 سپتامبر در قتل‌عام «شرکت نداشتند.» او گفت: «من صددرصد مطمئنم که هيچ يک از سربازان من از رودخانه اوالي 5 به سوي شمال نرفته‌اند.» 6 ولي در گزارشهايي که به کميسيون رسيده بود، تذکر داده شده بود که تعدادي سرباز با لباس نظاميان «سربازان حداد» وارد کمپها شده بودند و با «لهجه جنوبي» صحبت مي‌کردند. بعضي از ناظران گفتند، عده‌اي که به لباس نظامي «سربازان و فالانژها» ملبس بودند و «برگ هويت نداشتند»، داخل کمپها شده‌اند.

 

آريل شارون و تعدادي ديگر از «افسران اسرائيلي» در حضور اعضاي کميسيون تحقيق اعتراف کردند که: «واحدهاي فالانژ تا ساعت 6 بعدازظهر 16 سپتامبر داخل اردوگاهها نشدند.» ولي دکترهاي بيمارستانها گفتند: «مجروحيني را که در بيمارستان غزه معالجه مي‌کردند و همگي زخمهاي مهلکي داشتند، مي‌گفتند که آنها در منازل خود توسط سربازان، اواسط روز 16 سپتامبر مورد حمله قرار گرفته‌اند.» اين مدت درست «6 ساعت قبل از ساعتي است که گمان مي‌رود فالانژها وارد کمپ شده باشند.» 7 حقيقت اين بود که يک افسر اسرائيلي کارت جعلي براي سربازان جهت ورود به کمپها صادر کرده بود. 8

 

لذا، اعضاي کميسيون با بررسي کامل همه مدارک و با توجه به اينکه آوارگان بنا بر مواد کنوانسيون (IV) ژنو افراد مورد حمايت بوده‌اند، عمل اسرائيل در کشتار آوارگان و تخريب اردوگاههاي آنان Genocide شناخته مي‌شود.

 

دادگاه نورنبرگ براي اولين بار از اين کلمه براي تصوير عمق جنايات جنگي «عليه بشريت» استفاده کرده است. بر اساس رأي دادگاه مذکور «... لذا اقدام به جنگ تهاجمي تنها يک خيانت ساده بين‌المللي نيست؛ بلکه يک جنايت عظيم بين‌المللي است و از لحاظ اينکه ذاتآ حاوي انبوهي از مصائب مي‌باشد، با ساير جرائم جنگي فرق دارد.» 9

 

اين نوع جرائم براساس رأي دادگاه نورنبرگ، جنايت عليه انسانيت است که به آن Genocide گفته‌اند.

 

جالب آنکه اسرائيل از جمله کشورهايي است که اين قطعنامه را امضاء کرده است. کميسيون تحقيق بين‌الملل با توضيحاتي بيشتر مفهوم وسيعتري به معناي Genocide داده و نوشته است: «مفهوم آن در همان چهارچوبي که سازمان ملل متحد در سال 1948 پذيرفته است، محدود نمي‌باشد. مفهوم حقوقي اين کلمه کاملا بستگي به شناخت سياستهاي طرح‌ريزي شده دولتها براي از بين بردن هويت و آرزوهاي ملي‌گرايانه، به همان شکلي که مثلا نازي‌ها هالي‌کاست Holocaust را انجام دادند، مي‌باشد.»

 

با توجه به توضيح فوق، «اعضاي کميسيون تحقيق» در گزارش خود نوشته‌اند:

«از جمله ادعاهاي جدي که مي‌توان عليه يک دولت به کار برد، اين است که آيا آن دولت رأسآ عمليات Genocide را انجام داده، يا سياست آن کشور (به طور کلي)  Genocide(جنايت عليه بشريت) است.» در اين زمينه، کميسيون پس از بررسيهاي بسيار متوجه شده است که: «سياست اسرائيليان در قبال فلسطينيان ... به طور کلي، و يا به دليل آنچه در مناطق اشغالي غرب رود اردن، باريکه غزّه و شرق اورشليم از سال 1967 انجام داده است، جنايت عليه بشريت مي‌باشد.» 10 در دنباله گزارش آمده است:         

 

«به نظر نمي‌رسد نوع خاصي از Genocide که در (اسرائيل) درباره فلسطينيان انجام گرفته و هدفش کشتن آنان به شکل سيستماتيک باشد...» به کار گرفته شده باشد. در اين زمينه مي‌توان گفت که دولت اسرائيل «از همه نوع راهي که به Genocide مي‌رسد، استفاده کرده است؛ اعم از کشتار نامحدود، از بين بردن فرهنگ ملي، اقتدار سياسي، آرزوهاي ملي‌گرايي، کشتن فلسطينيان در مبارزه جهت به دست آوردن حق حاکميت و خودمختاري.» 11

 

کميسيون تحقيق با توجه به ماده «51 منشور سازمان ملل» مبني بر اينکه «... اعمال زور توسط کشوري، فقط مي‌تواند براي دفاع از خود عليه يک حمله مسلحانه که رخ داده است، به کار برده شود؛ آن هم به طور موقت و تا زماني که شوراي امنيت آن را تأييد کند.»

 

و همچنين ماده «4 کنوانسيون لاهه به مورخ 1907 در مورد قدغن بودن ويران‌سازي مراکز غيرنظامي، صراحت دارد. در گزارش از حمله غيرقانوني و ناجوانمردانه ارتش اسرائيل به جنوب و غرب بيروت، و کشتار بي‌دفاعان آواره فلسطيني و عده کثيري از مردم بيروت ــ که در اثر ضعف قوه مالي در نزديک کمپ آوارگان زندگي مي‌کردند ــ و جنايت عظيمي که عليه بشريت و شئون انساني مرتکب شده سخن بسيار آمده است.

 

در گزارش، صراحتآ از توطئه حمله به لبنان که در تاريخ 16 سپتامبر 1982 انجام گرفت، پرده برداشته و نوشته شده است که در آن تاريخ، در يک جلسه سري «يک طرح عيسوي ـ اسرائيلي خطرناک در حضور ژنرال دروري 12 و فرمانده عالي‌رتبه اسرائيل تهيه شد.» در آن جلسه، «الياس هوبيکا 13 رئيس سازمان جاسوسي فالانژها بهمراهي فدي فريم 14 و رئيس هيئت نظامي لبناني مأمور رفتن به اردوگاهها شد.» رئيس هيئت قواي نظامي لبنان و رئيس سازمان جاسوسي اسرائيل به زبان عربي هشدار دادند که در اردوگاهها، Kasach «که به عربي قطعه قطعه کردن مي‌باشد» اتفاق خواهد افتاد. با اين وجود، رفتن آنان مورد تأکيد قرار گرفت. لذا بعد از اين جلسه، «ژنرال دروري به شارون در تل‌آويو تلفن کرد و گفت: دوستان داخل اردوگاهها مي‌شوند.» و «شارون ضمن بيان تبريک، گفت: ... عمليات مورد تأييد است.» 15  سپس نيروهاي فالانژ در حالي که با «تسليحات مرگ‌آفرين اسرائيلي همراهي مي‌شدند» وارد اردوگاه شتيلا شدند. «حمله ساعت 5 بعدازظهر شروع و در ساعت 11 فرمانده اسرائيلي خبر داد که تاکنون 300 نفر غيرنظامي و تروريست کشته شده‌اند. «در روز بعد، يک پناهنده فلسطيني هم در کمپ باقي نمانده بود.» و ... بولدوزرها، شرکاي جرم و يا جرم پوشهاي اسرائيلي، فورآ دست به کار شدند و اجساد را در گورهاي دسته‌جمعي دفن کردند. با اين وصف، شارون مدعي شد که از آنچه در لبنان در حال انجام بود، اطلاعي نداشته است. رافائل ايتان فرمانده اسرائيل در لبنان نيز گفت: «نيروهاي دفاعي فالانژ، لبناني هستند. لبنان مال آنهاست. هر چه بخواهند، انجام مي‌دهند.» 16 به ما ربطي ندارد.

 

چنان که ذکر شد، کميسيون بين‌الملل در گزارش خود متذکر شده است: «اين طرح توطئه جنگ اسرائيل در لبنان، توسط ارتش و دولتيان غيرنظامي آن کشور و همدستي نظاميان لبناني (فالانژ ـ حداد) در اردوگاههاي صبرا و شتيلاي بيروت بين روزهاي 16 و 18 سپتامبر انجام گرفته و کاملا مشهود است که هدف اسرائيليان، غيرمسکوني ساختن اردوگاههاي فلسطينان» بوده است؛ هم از لحاظ «فيزيکي» و هم رواني، جهت از بين‌ بردن احساسات ملي‌گرايي در آنان.

 

لذا، کميسيون مذکور با توجه به کنفرانس ژنو، متذکر شده است که بر اساس ماده (IV) کنوانسيون مذکور «ساکنين کمپها، افراد مورد حمايت بودند. ماده 7 پروتکل ژنو مورخ سال 1977 بر اين نکته صراحت دارد که پناهندگان و بي‌خانمانها در رديف افراد مورد حمايت مي‌باشند و لذا دولت اسرائيل به عنوان يک قدرت درگير موظف بود که از قوانين بين‌الملل که خود يکي از امضا کنندگان آن بود، اطاعت کند و از هتک حرمت آنان جلوگيري به عمل آورد. ساکنين اردوگاههاي پناهندگان فلسطيني در لبنان، در طبقه‌بندي افراد مورد حمايت قرار داشته‌اند؛ بويژه کودکان، زنان و افراد مسن. ماده 51 کنوانسيون و شماره 1 پروتکل نيز صراحت دارد بر اينکه: «گروهها و افراد غيرنظامي بايد از حمايت عامه عليه خطرات ناشي از عمليات جنگي برخوردار باشند.» 17

 

اعضاي کميسيون پس از بررسي کامل اردوگاهها تأکيد کرده‌اند، بعد از آنکه ياسر عرفات به همراه چريکهاي فلسطيني، لبنان را ترک کردند، «ساکنين اردوگاهها، همگي‌غيرنظامي بودند؛ حتي اگر بين آنان افرادي از طرفداران سازمان الفتح وجود داشت.» 18

 

بر اساس موافقتنامه‌اي که بين فيليپ حبيب فرستاده ويژه ريگان و ياسر عرفات در اول ماه سپتامبر سال 1982 به امضا رسيد، سازمان الفتح با ارتش خود که طبق آمار داده شد، 7100 نفر بودند، لبنان را ترک کرده بودند. اولين تجاوز اسرائيليان، دو روز پس از ترک لبنان از طرف فلسطينيان آغاز شد و «عهدشکني از موافقتنامه مذکور، توسط اسرائيليان به وقوع پيوست. «آنها به محله بيرحسن 19 واقع در حومه غربي لبنان، محّل سکونت مسلمانان وارد شدند و پست‌هاي مراقبت در محل‌هائي که ارتش الفتح تخليه کرده بودند، بنا نهادند.» 20 سپس ارتش اسرائيل به سرعت وارد قسمتهاي ديگر غرب بيروت شد.

 

کميسيون تحقيق، ادعاي آريل شارون را که گفته بود: «دو هزار تروريست» در غرب بيروت باقي مانده بودند، رد کرد و آن را «يک بهانه خدعه‌آميز براي تهاجم طرح‌ريزي شده» ناميد. زيرا ياسر عرفات همراه با سربازان خود از بيروت رفته بودند و هيچ مدرک و گواهي مبني بر اينکه «سربازان الفتح در غرب بيروت باقي مانده بودند، وجود نداشت.» 21 بعلاوه، شواهد کاملا نشان مي‌داد که آوارگان اردوگاههاي «صبرا و شتيلا» و ساير اردوگاهها جملگي افراد غيرنظامي و بي‌دفاعي بودند که هيچ نوع اسلحه و مهمات جنگي با خود نداشتند تا بتوانند حتي مقاومت کمي در برابر نيروهاي فالانژ و قصابان اسرائيلي از خود نشان دهند. آنان پرندگان بي‌بال و پري بودند که گلوله‌هاي کين صهيونيست‌ها قلبشان را هدف گرفت. حتي عده‌اي هم که مي‌خواستند فرار کنند، توسط سربازان اسرائيلي که اردوگاهها را محاصره کرده بودند، مجبور به بازگشت به محل اقامت خود مي‌شدند.

 

وقتي فالانژها تحت فرماندهي اليايس هوبيکا وارد کمپها شدند، به شارون اطلاع داده شد. نامبرده گفت: «يک افسر اسرائيلي بايد در بين آنان باشد. و فالانژها بايد ارتباط خود را با پست ديده‌باني اسرائيل (در منطقه) حفظ کنند.»

 

در گزارش کميسيون تحقيق صراحتآ آمده است که در بمبارانهاي بيمارستانهاي «عکا» و «غزه» در لبنان، صدها مريض رواني و جسمي، در سنين مختلف همراه با پزشکان و پرستاران کشته شدند. آنها جنايت را به جايي رساندند که به پرستاران زن، قبل از کشتن تجاوز مي‌کردند. حتي گروه پزشکان مصري و فلسطيني را که با «پرچم سفيد» به حال تسليم جلو آمدند، کشتند.

 

گروه تحقيق در گزارش خود نوشته است: با آنکه دولت اسرائيل مدعي شده است که همه قاتلين اردوگاهها فالانژها بوده‌اند، ولي دسته‌هايي که براي کشتار باقيماندگان بمبارانهاي بيمارستانهاي «عکا و غزه» وارد آن جا شدند، هيچ مدرک شناسايي دال بر اينکه جزو دسته فالانژها بودند، به همراه نداشتند. اين گروه پس از کشتن مريضهاي متوحش، زخميها را با خود بردند و ديگر هيچ‌کس آنها را نديد».

 

پس از آنکه کشتار در بيمارستانهاي مذکور پايان گرفت، بازهم بولدوزرهايي با «مارک ساخت اسرائيل» به راه افتادند و گورهاي دسته‌جمعي حفر شد. تعداد کشته‌شدگان اردوگاهها و بيمارستانها که توسط صليب سرخ آمار داده شده است، «در 22 سپتامبر 1982، 2500 نفر بود که 350 جسد هنوز دفن نشده بود»؛ ولي کميسيون معتقد است که تعداد واقعي کشته‌شدگان به تحقيق معلوم نيست؛ چون اکثرآ فورآ با بولدوزر در گورهاي جمعي مدفون مي‌شدند. گروه فيلمبرداران کانادايي، از کوچه‌هاي اردوگاههاي «صبرا و شتيلا» فيلمي تهيه کرده‌اند که بخوبي نشان مي‌دهد، در دو طرف کوچه اجساد روي هم انباشته شده بودند. بلندگوهاي اسرائيل باز هم به مردم کوچه و خيابان فرمان مي‌دادند که: «از خيابانها دور شويد! ما به دنبال تروريست‌ها هستيم. ما تيراندازي مي‌کنيم.» و بولدوزرها همچنان سرگرم خراب‌کردن خانه‌ها در اردوگاهها و دفن اجساد باقيمانده زير قلوه‌سنگها بودند.

 

به نوشته يک نويسنده يهودي: 22 «وقتي صحبت از انهدام و پاک سازي مي‌شود، وقتي فلسطينيان توسط بگين، حيوانات دوپا خطاب مي‌شوند، تعجب‌آور نيست که يک افسر اسرائيلي به نام آريل شارون خون‌آشام اجازه دهد که چنين عمليات وحشتناکي در نزديکي او انجام گيرد.» 23

 

صفحه 2

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org