مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
«دنيا، خداي من! يك شمع هم روشن نكرده، يك قطره اشك هم نريخته است تا غم اورشليم را بشويد.»
فدوا توگان
بيتالمقدس و «بزرگترين دزدي تاريخ»
اين، عنواني است كه «هانري كاتن» ــ كه خود يهودي است ــ به غارت اموال آوارگان در سالهاي 1947-1948 داده و آن را براي چپاول سرمايههاي تجار و اعراب مرفه ساكن اورشليم پس از جنگ سال 1967 به كار گرفته است.
وقتي بيتالمقدس در سال 1967 پس از اعلام آتشبس از طرف سازمان ملل و قبول آن از جانب طرفين درگير، مورد حمله و تهاجم ارتش اسرائيل واقع شد، ساكنين آنجا سرمايهداران، تجار و كارخانهداران فلسطيني بودند. در اين حمله صهيونيستها اعم از سربازان، دولتيان و افراد غيرنظامي به ظاهر يهودي، همه به خانههاي اعراب ريختند و آنچه از اشياي گرانبها بود، به غارت بردند؛ و صاحبانش را هم اگر مقاومت ميكردند، ميكشتند. در خيابانهاي بيتالمقدس اجساد اعراب روي زمينها افتاده و اجناس مغازهها و اموال سراهاي تجاري همه به يغما رفته بود.
آلفرد ليلي ينتال در كتاب خود پرده از روي اين خيانت ددمنشانه برداشته و نوشته است: «به نظر ميآمد كه هر كس، يكي را گم كرده است و بدنبال او ميگردد ... در بعضي از خانهها، تعداد مفقودين بيش از ده نفر بود. صدها جوان بيگناه بزور و بدون قدرت مقاومت، در كاميونها بازداشت شده بودند و هنوز معلوم نيست كه زندهاند يا مرده»
مردم شهر كه با اعلام آتشبس جنگ را پايان يافته ميدانستند، انتظار اين حمله صهيونيستها را نداشتند. آنها گمان ميكردند كه «به عنوان ساكنين يك شهر مقدس»، از حمله صهيونيستها در امان خواهند بود. «نه يك كيسه سنگ داشتند» كه به سوي غارتگران پرتاب كنند ــ يعني تنها اسلحهاي كه اعراب فلسطيني هميشه به آن مجهز هستند و در برابر دشمن مسلح مقاومت مينمايند ــ و نه «يك پناهگاه» كه از چنگ قاتلين فرار كنند.
مردم براي دفاع از خود، آماده نبودند و كاملا غافلگير شده بودند. فاجعه از زماني شروع شد كه ارتش اسرائيل در شهر مستقر گشت. روزنامه كريستين ساينس مونيتور در گزارشي در سال 1975 نوشت: «در سال 1967 هزاران خانه اجدادي اعراب ساكن بيتالمقدس به دستور دولت اسرائيل ويران گشت.»
جالب توجه آنكه در هنگام اشغال شهر، تخريب خانهها و در به دري صاحبانشان، شهردار كليمي آنجا كه تدي كولك نام داشت، با تأسف گفت: «چقدر ]اين واقعه[ دردناك است. اعراب در اينجا صدها سال است كه تحت سلطه هر دولت استعمارگري كه بوده است، اعم از روميها، عثمانيها و انگليسيها ساكن بودهاند... آنها از يك امنيت كامل و احترام و آزادي بيان، بيش از اعراب ساكن ديگر ممالك عربي برخوردار بودند. آنها مدرسه و دانشگاه خود را داشتند و... از آزادي نقل مكان استفاده ميكردند...»
او ميگفت: «در اورشليم، پيروان سه مذهب بزرگ، يعني: مسلمانان در مسجدالاقصي، مسيحيان در زادگاه مسيح، و يهوديان در كنار ديوار ندبه، همه با هم در نهايت صلح و صفا زندگي ميكردند. ولي اينك اين شهر، شهر يهودي است و دوستان ديروز، امروز با خصومت به يكديگر مينگرند. اين مصيبت بزرگي است.»
وقتي بيتالمقدس پس از جنگ شش روزه مورد حمله قرار گرفت و به اشغال دولت اسرائيل درآمد، «صد خانه از اعراب ويران گشت تا در آنجا يك بلوار با ساختمانهاي بلند براي يهوديان ساخته شود.»1 اين عمل مورد تعرض يونسكو قرار گرفت. دولت اسرائيل از «يهودي منوهين» ويولونيست معروف يهودي خواست تا عليه يونسكو به جمعيت هوادار اورشليم نو بپيوندند؛ ولي او در جواب گفت: «اورشليم به مناسبت اعتبار و مفهومي كه براي جهانيان دارد، اورشليم است. دولت اسرائيل با اين عمل خود، پرده عصمت اورشليم را ميدرد.» و از قبول دعوت عذرخواست. هانري كاتن صراحتآ در كتاب خود نوشته است: «تمام اموال منقول و غيرمنقول آوارگان به وسيله دولت اسرائيل ضبط و مصادره گشت. اين غارتگري يكي از بزرگترين دزديهايي ميباشد كه تاكنون به صورت گروهي در تاريخ فلسطين انفاق افتاده است. دولت اسرائيل براي موجه نشان دادن اين عمل، آن را جذب اموال متروك اعراب ناميده است.» بديهي است كه استفاده از اين لغات و جملات فريبنده نميتواند اصل و ماهيت عمل دولت اشغالگر را تغيير دهد. زيرا «جذب اموال» بدون رضايت صاحبانش مفهومي جز دزدي ندارد.
آرنولد توينبي مورخ نويسنده بزرگ انگليسي نيز اين عمل دولت اسرائيل را «دزدي» ناميده است. در واقع، جز اين هم نميتواند باشد. وقتي خانهاي مورد هجوم مهاجمين قرار ميگيرد، ممكن است صاحبخانه براي حفظ جان خود بگريزد. بديهي است كه اموال و دارايي خود را بر جاي ميگذارد تا جان خود را به سلامت دريابد. لذا آنچه را كه مهاجمين از آن خانه ميربايند، دزدي است. بر اين عمل ربودن اموال ديگران چه نامي جز دزدي ميتوان نهاد؟ عمل دولت اسرائيل در ضبط اموال فلسطينيان، جز دزدي نبوده است.
بد نيست در اينجا شاهدي از تورات كتاب ديني خود يهوديان، از كلام ايلياي نبي پيغمبر آنان بياوريم. در كتاب اول پادشاهان، باب 21، آيه 19، از قول نامبرده خطاب به قوم يهود ميخوانيم: «آيا شما انسانها را براي غارت اموال آنان نميكشيد؟»
دولت اسرائيل ضبط و غارت اموال منقول فلسطينيان را كاملا مخفيانه انجام داد؛ به طوري كه معلوم نشد آنها را چگونه مصرف كرد. حتي در اين مورد، جواب سئوال سازمان ملل را نيز مسكوت گذاشت. بن گورين كه خود را سالها در ماسك مردگان كورههاي آدمسوزي نازيها پنهان ساخته بود تا حس عطوفت ناپختگاني همچون دولت ترومن و خانم النور روزولت و همچنين اعضاي تحت نفوذ دولتهاي امپرياليست را برانگيزد، و مردم كوچه و بازار آمريكا را خام كند، اينك ديگر احتياج به ماسك نداشت. او چهره تروريست خود را بيهيچ واهمهاي عيان ساخت و سر ناسازگاري با طرحها و پيشنهادهاي سازمان ملل گذاشت.
آنچه كه بنگورين (نخستوزير دولت اشغالگر) به نام دولت اسرائيل از آوارگان دزديد، به طور مختصر عبارت است از: «املاك شهرهاي بزرگ و كوچك و دهات با تمام لوازم و محتويات آنها. شهرهاي عربنشيني همچون حيفا، اكرا، نظاره، ليدا، رمله، بيرشيبا، بيزان، مجدال، ايسداد، بيت جبرين و قسمت غرب بيتالمقدس» و البته بيش از هشتصد ده كه همگي توسط يهوديان ضبط و غارت شد. كاتن در كتاب خود به نام «اعراب و اسرائيل ـ در جستجوي عدالت» نوشته است: «تقريبآ كليه اين شهرها با همه دارائيها و اموالي كه در آن موجود بود، مصادره شد؛ اثاث خانه، وسايل زندگي، تجهيزات و تمام اموال منقول. در حالي كه تنها ده درصد از جمعيت اين شهرها باقيمانده و نود درصد گريخته بودند كه اموال همه آنها به تصرف دولت يهود درآمد.» شهرهايي به نسبت آباد و در اطراف خيابانها مغازههاي بزرگ و كوچك و كارخانجات و كارگاههاي صنعتي در حد خود ارزشمند، تجارتخانههايي كه در آنها امتعه داخلي و خارجي انباشته شده بود، زمينهاي تحت كشت در دهات، باغات مركبات و زيتون، همه به دست صهيونيستها به غارت رفت. صاحبان اصلي با ترور و وحشت بيرون رانده شدند و عدهاي چپاولگر بر آن خوان يغما نشستند.
نماينده سازمان ملل، دون پرتز كه از طرف كميسيون رسيدگي به وضع آوارگان تعيين شده بود، با مراجعه به گزارشي كه «متصدي اموال غائبين» در تاريخ 18 آوريل 1949 داده بود، گزارش ديگري تهيه كرد و در آن يادآور شد كه اموال منقول متعلق به بيش از يك ميليون نفر آواره فلسطيني، اعم از پول، نقره آلات، جواهرات، قالي، تابلوهاي نقاشي و كارهاي هنري، همچنين كليه كالاهاي موجود در انبارها و كارگاهها، همه به دست صهيونيستها غارت شد.
و... جالب آنكه نماينده دولت اسرائيل در سال 1967 در سازمان ملل گفت: «... اموال رها شده مورد سئوال، بويژه زمينهاي زراعتي، مدتي است كه كلا جزو جدانشدني اقتصاد اسرائيل ميباشد.»
از لحاظ قيمتگذاري، بديهي است كه بهاي شهرها قابل تخمين نيست؛ ولي ارزشي كه براي قيمت زمينهاي زراعتي در سال 1947 يعني قبل از اشغال رسمي فلسطين داده شده است، برابر با شانزده ميليون دلار آمريكايي بود. البته اين مبلغ امروزه بيش از چند صد بيليون دلار است. منهاي اموال غارت شده سالهاي 1948 و 1967.
ناتان فريدمن روزنامهنگار اسرائيلي كه در سال 1948 جزو مبارزين براي تشكيل دولت اسرائيل بود و حتي كنت برنادوت نماينده سازمان ملل را كه از حقوق فلسطينيان دفاع ميكرد، كشت، نوشته است: «من بر عليه بيدادگري جنگيدهام و نه براي اينكه يهوديان در مقابل، به مردم ديگر ستم كنند من براي اين جنگيدهام كه يهوديان را در وطن خود مستقر سازم؛ ولي نه اينكه ديگران را از وطنشان ريشهكن سازم.»
يهوديان از غرب ستم ديدند، تاوان آن را اعراب فلسطيني پرداختند. در تمام طول تاريخ جامعه بشري، اين نكته كاملا آشكار است كه قوم يهود به دست اروپائيان در به در شد و مورد شتم و آزار قرار گرفت. ممالك غربي، تشكيل دولت اسرائيل را وسيلهاي براي رهايي از صهيونيستهاي ساكن در سرزمين خود ميدانستند. بديهي است كه از مهاجرت آنان به سرزمين فلسطين و تشكيل دولت يهود، نه تنها خطري متوجه استقلال ملي آنان نميشد، بلكه از مزاحمت خانواده روچيلدها و وايزمنها نيز كه دولتمردان انگليسي را تحت فشار قرار ميدادند، كاسته ميشد. لذا بدون توجه به سرنوشت مردم فلسطين، اين بلا به جان آنان افتاد و قرعه فال به نام آنان خورد و آنها را در به در كرد؛ چنان كه حتي اموالشان به غارت رفت.
__________________________________
1. و اينك در محله عربنشين مشغول ساختن خانه براي يهوديان مهاجر هستند.