ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

شماره ۱۴ 

 

زنان سياستمدار   

شاهزاده خانم سرخ (1292- 1386ش)

 

مريم فيروز دختر عبدالحسين ميرزا فرمانفرما و بتول احشمي، در سال 1292ش در کرمانشاه به دنيا آمد.1 پدرش از نوادگان عباس ميرزا وليعهد و از مردان مقتدر و سياستمدار دوره قاجار بود که از جواني مناصب مهمي چون سالارلشکري، والي گري، رياست وزرايي و وزارت را برعهده داشته است. مادرش هم از خانواده‌هاي سرشناس کرمانشاه وزني با سواد بود.2

 

فرمانفرما که به تحصيلات فرزندان خود علاقه داشت، معلماني را به اين منظور در منزل استخدام کرد و مريم تحصيلاتش را به همراه ديگر خواهران خود در منزل آغاز کرد: «يادم مي آيد چارقدي سرمان مي کرديم و رويش يک چادر از اندرون مي رفتيم بيروني، پشت حياط کلاسي بود که آنجا درس مي خوانديم ... کلاس پنجم را همه در مدرسه امتحان مي دادند، ولي جلسه امتحان براي ما در بيروني برگزارشد ممتحنين درجه اول من هم آقاي ذ کاءالملک و عبدالرزاق خان مهندس بودند».3 او علاوه بر زبان فارسي به يادگيري زبانهاي عربي و فرانسه نيز پرداخت و مدرک ششم ابتدایي را از مدرسه دخترانه ناموس گرفت و چون مسلط به زبان فرانسه بود تحصيلات خود را در مدرسه دخترانه ژاندارک ادامه داد. پس از دريافت ديپلم به مدرسه دارالمعلمات رفت که تنها مدرسه سطح عالي دختران بود .4

 

ازدواج اول مريم فيروز در سن 18 سالگي به امر پدر با پسر ميرزا حسن خان محتشم السلطنه اسفندياري، عباسقلي اسفندياري بود. اين ازدواج سياسي تا زمان حيات فرمانفرما ادامه داشت ولي پس از فوت او(1318ش) مريم فيروز او را ترک کرد و در سال 1322 با داشتن دو دختر، از همسرش جدا شد.5 او دلايل جدايي خود را چنين ذکر مي کند: «علت اصلي تفاوت سني ما بود من 18 ساله و او 45 سال داشت ... و مهمترين مسئله اي که بين ما وجود داشت رفتار او نسبت به پدرم بود، عليرغم تمام محبتهاي فرمانفرما، نسبت به ما، همسرم با اوخوشرفتاري نمي کرد ...».6 زمان اين جدايي که مصادف با سقوط رضا شاه و آغاز فعاليتهاي سياسي در کشور بود مريم فيروز را که انگيزه شخصي براي مبارزه عليه سلطنت پهلوي داشت به ميدان کشانيد: «هرگز فراموش نمي کنم روزي که پدرم با حسرت جلوي من گفت، آيا کسي هست که پا در ميدان گذارد و عليه شاه قيام کند و انتقام مرا از اين مرد بگيرد ؟ اين حرف به دل من نشست ... ، بعد مادرم بود که گفتم به او علاقه‌مند بودم . او به عنوان يک زن حق نداشت، هيچ حقي، اين نداشتن حق به هيچ شکل، مرا آتش مي زد».7 او با اين اهداف به وادي سياست پا گذاشت راهي که افراد خانواده اش به آن راضي نبودند. به اعتقاد او تنها حزبي که آن زمان فعاليت داشت و عليه شاه قيام کرد و مرامنامه حزبي آن براي زنان حق قائل بود و براي گرفتن حقوق آنان کوشش مي کرد حزب توده بود و همين انگيزه را براي ملحق شدن به حزب توده کافي مي دانست.8

 

او ابتدا به محافل روشنفکري گرايش پيدا کرد و حتي خانه اش محل تجمع اين افراد شد. اشخاصي چون صادق هدايت، عبدالحسين نوشين، بزرگ علوي و...9 سپس با کيانوري آشنا شد، مريم فيروز که در آن زمان مي‌خواست زمين شميرانش را بسازد، توسط برادرش عبدالعزيز فرمانفرمائيان که با نورالدين کيانوري دفتر مشاوره معماري داشتند به او معرفي شد. کيانوري مهندسي خانه را قبول کرد و اين آشنايي به ازدواج دوم مريم فيروز انجاميد.10 گرايشهاي سياسي مريم فيروز به گفته خودش به کيانوري مربوط نمي‌باشد: «اين توهين به من است که تا يک فردي چيزي را مطرح کرد من هم به دنبالش بروم. واقعا اينطور نبود. کيا شديدا مخالف بود که من به حزب بروم وحتي به آنها نزديک بشوم، مي گفت تو را اذيت خواهند کرد زيرا نمي فهمند و برايشان عجيب است که دختري از چنين خانواده اي وارد اين جريان سياسي بشود و حق هم با او بود».11

 

آشنايي مريم فيروز با زنان حزب توده از طريق بزرگ علوي صورت گرفت. در آن زمان سليمان ميرزا اسکندري ليدر حزب توده با حضور زنان در تشکيلات مخالف بود. به همين دليل زناني که به نوعي وابستگاني در اين تشکيلات داشتند براي خود جلساتي مي گذاشتند و در حاشيه حزب فعاليتهايي مي کردند.12 مريم فيروز در مورد تأسيس «تشکيلات زنان ايران» مي گويد: «در سال 1322 ش توسط عده اي از زنان که وابسته به حزب توده ايران و يا از هواداران آن بودند تشکيل شد ...عبارتند از مادر شرميني...، خانم علوي...، خانم نجفي ... و بعداً من هم به توسط آقاي بزرگ علوي به اين گروه پيوستم. هدف ما از ايجاد اين سازمان متشکل کردن زنان براي فعاليت سياسي وبه خصوص براي مبازره جهت بدست آوردن حقوق سياسي اجتماعي و خانوادگي بود و بيش از همه حقوق خانوادگي و اجتماعي براي ما هدف اصلي بود. اين زنان که در گذشته هيچگونه فعاليت سياسي نداشتند، همه تازه کار و نپخته بودند و حتي از هدفهايي که براي خود در نظر گرفته بودند اطلاع دقيق و روشني نداشتند . اکثر اينها به دليل خويشاوندي با افرادي که مبارزه کرده بودند آمادگي براي کارنشان داده بودند». 13 اين تشکيلات نشريه ايي داشت به نام بيداري ما به سردبيري زهرا اسکنري که مريم فيروزبا آن همکاري داشت14 از ديگر فعاليتهاي فيروز حضورش در انجمن روابط فرهنگي ايران و شوروي بود که توسط عبدالحسين نوشين در سال 1324-1323 ش به آنجا معرفي شد و مسئوليت کميسيون هنرهاي انجمن را برعهده گرفت و در فعاليتهاي خود نمايشگاههاي نقاشي و جلسات سخنراني در رابطه با فرهنگ ايران ترتيب مي داد.15 در کنگره اول حزب توده در سال 1323ش مريم فيروز و چهار زن ديگر از اعضاي حزب به عنوان نماينده «تشکيلات زنان ايران» حضور داشتند. اين تشکيلات براي ارتباطات بين المللي خود در سال 1325 ش به عضويت فدراسيون دموکراتيک بين الملي زنان (WIDF) در آمد و از آن پس «تشکيلات دمکراتيک زنان ايران» نام گرفت، ساختار اين تشکيلات توسط يک هيأت رئيسه (مديره) اداره مي شد که در رأس آن مريم فيروز قرار داشت. در کنگره دوم حزب توده که در سال 1327ش برگزارشد او به عنوان عضو مشاور کميته مرکزي انتخاب شد و در همين سال به همراه هما هوشمند راد، دکتر اختر کيانوري و اعظم صارمي براي شرکت در کنگره زنان عازم مجارستان شدند.16

 

فيروز فعاليتهاي حزبي خود را به طور جدي ادامه مي داد با نوشتن مقالات و سخنراني و حتي با فروش اموالش هزينه‌هاي حزب را تا حدي تامين مي کرد. پس از سوء قصد نافرجام به محمدرضا پهلوي دربهمن سال 1327 حزب توده منحل اعلام شد و با دستگيري پنج تن از سران حزب از جمله کيانوري، مريم فيروز زندگي مخفي خود را آغاز کرد. پس از محاکمه سران حزب توده، مريم فيروز نيز غيابا محاکمه و ابتدا به حبس تأديبي وسپس به حبس ابد محکوم شد.17 مريم فيروز چند سال به زندگي مخفي در تهران پرداخت و کيانوري نيز پس از فرار از زندان در 1329 به او پيوست. در سال 1335 يک سال پس از خروج مخفيانه کيانوري و اعزام او به شوروي، مريم نيز به شوروي فراخوانده شد. او مخفيانه از ايران خارج و پس از اقامتي کوتاه در ايتاليا به همسر خود و ديگر اعضاي حزب پيوست. مدت اقامتش در آنجا يک سال وچند ماه به طول انجاميد سپس به همراه کيانوري به برلين مهاجرت کرد و در دانشگاه لايپزيک به تدريس زبان فرانسه مشغول شد :" وقتي به اروپا رفتم تصديقم را معادل ليسانس قبول کردند و براي مقطع دکتراي زبان فرانسه بوسيله دو پرفسور امتحان شدم و بعد از پذيرش براي ادامه تحصيل در دانشگاه زبان فرانسه را تدريس مي‌کردم».18 همزمان به ادامه تحصيل پرداخت (دکتري) و رساله دکتراي خود را در مورد ولتر، ديدرو و منتسکيو نوشت. علاوه بر تحصيل و تدريس فعاليتهاي حزبي نيز از برنامه‌هاي وي بود و به تهيه مطلب براي مجلات اروپايي و راديو پيک ايران (بنگاه سخن پراکني حزب توده مستقر در بلغارستان) مشغول بود. انتشار کتابي به نام چهره‌هاي درخشان در خصوص چهار «رابعه» از ديگر اقدامات وي در دوره اقامت در اروپا ست.19

 

با پيروزي انقلاب اسلامي ،در فروردين 1358 در حالي به ايران بازگشت که فعاليت براي سازماندهي تشکيلات حزب توده آغاز شده بود و او نيز به سازماندهي تشکيلات دمکراتيک زنان پرداخت 20 و به همراه نورالدين کيانوري به ايران آمد و مسئوليت تشکيلات دمکراتيک زنان ايران را برعهده داشت، او در پلنوم شانزدهم (1357ش) عضو کميته مرکزي و در پلنوم هفدهم (1360ش) به عنوان اولين زن عضو سياسي کميته مرکزي حزب توده انتخاب شد . مريم فيروز به همراه همسرش در سال 1361ش به اتهام خيانت و براندازي نظام جمهوري اسلامي دستگير و روانه زندان شد 21، مريم فيروز در روز 22 اسفند 1386 در سن 94 سالگي در ايران فوت کرد. کتاب خاطرات او تحت عنوان خاطرات مريم فيروز شرحي مختصر از زندگي و ديدگاه‌هاي او است.

________________________

 

1. پوران فرخزاد، کارنماي زنان کاراي ايران از ديروز تا امروز، تهران، قطره، 1380.ص 619.

2. مريم فيروز، خاطرات مريم فيروز(فرمانفرمائيان)، تهران، اطلاعات،1373، ص13.

3. همان، ص 25.  

4. همانجا.

5.مریم فیروزه، تهران، اطلاعات،1371، ص 202.

6. همان، ص 29.

7. همان، ص 31.

8. همان، ص 32.

9. حزب توده از شکل گيري تا فروپاشي 1368-1320، به کوشش جمعي از پژوهشگران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1387، ص761.

10. نورالدين کيانوري، خاطرات نورالدين کيانوري، تهران، مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي ديدگاه، اظلاعات،1371، ص 202.

11. مريم فيروز، ص 33.

12. همان، ص 40.

13. حزب توده ...، ص757.

14. مريم فيروز، همان، ص43.

15. همان، ص 40.

16. حزب توده ...، ص 757، 760 .

17. مريم فيروز، ص 75.

18. همان، ص 25، 78.

19. همان، ص 91، 94.

20. نورالدين کيانوري، ص 511.

21. حزب توده ...، ص 760، 796.

 
   

مریم فیروز

مریم فرمانفرمایان (فیروز) در حال مصاحبه (اردیبهشت 1373)

   




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org