ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » گفت و گو با آیت الله مظاهری پیرامون ویژگیهای رهبر فقید انقلاب اسلامی (صفحه ۲)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

گفت و گو با آیت الله مظاهری پیرامون ویژگیهای رهبر فقید انقلاب اسلامی (صفحه ۲) 

 

اگر مرحوم امام (ره) در قید حیات بودند، تصور می‌فرمایید در رابطه روند جاری حوزه‌های علمیه چه نظری داشتند؟ آیا تمرکز درسی حوزه‌ها بر «فقه و اصول» را کافی می‌دانستند؟ نظر حضرت تعالی در این باره چیست؟

آنچه در سؤال، پرسیده شده که حوزه‌ها در فقه و اصول تمرکز دارد، حرف دقیقی نیست. به مسئله فقه و اصول فقه و جایگاه آنها در حوزه‌ها باید درست نظر کنیم. صرف نظر از اینکه امروز در حوزه‌های علمیه، بر روی دیگر شاخه‌های علوم اسلامی، کارهای بسیار گسترده‌ای اعم از کارهای جمعی مثل رشته‌های تخصصی و مؤسسات پژوهشی و امثال آن و کارهای فر دی انجام می‌شود، باید بگوییم که فقه به دلیل اینکه منظومه آموزه‌های کاربردی و عملیاتی زندگی انسان و مجموعه بایدها و نبایدهای ومعیشت یک انسان دیندار است، جایگاه خاص خودش را دارد. آنچه موجب اهمیت بیشتر فقه در جامعه اسلامی و در حوزه‌های علمیه شده و می‌شود، جنبه فراگیر و همچنین علمی کاربردی بودن آن است.

 

کارکرد فقه در علوم اسلامی به گونه‌ای است که عموم مردم و توده انسانهای دیندار با آن ارتباط پیدا می‌کنند، چون وظیفه فقها، یافتن و استنباط احکام و حدود الهی است و بدین ترتیب، این «فقیه» است که باید تکالیف و حقوق انسانها و عباد در استنباط و تبیین کند و لذا در امور فردی و اجتماعی، فتوا و نظر می‌دهد. این گستردگی خاص و این نحو از فراگیر بودن در سایر علوم اسلامی، به این شکل نیست، بنابراین اولاً حوزه‌ها بر فقه و اصول، تمرکزی که نفی کننده دیگر علوم  اسلامی باشند ندارند و الآن علوم اسلامی غیر از فقه و اصول، رونق خوبی در حوزه‌ها یافته است و ثانیاً فقه به دلیل کارکردش، چنین جایگاه ویژه‌ای را پیدا کرده لذا ملاحظه می‌کنیم که خود امام به چه میزانی تأکید بر علم فقه و تأکید بر حفظ فقه سنتی و جواهری داشتند و تخطی و تخلف از آن را جایز نمی‌دانستند.

 

امام در منشور روحانیت که از نفایس پیامهای ایشان در آخر عمر مبارکشان است، تأکیدات مهمی در خصوص فقه و جایگاه آن دارند که «همه ترس و خوف استکبار از این است که فقه و اجتهاد در حوزه‌ها جنبه علمی و عملی پیدا کند و در نتیجه، قدرت برخورد در مسلمانها به وجود آورد». یا تصریح  می‌فرمایند که «فقه، تئوری واقعی و کامل انسان از گهواره تا گور است». اینها حرفهای یک فقیه معمولی نیست، چون امام علم فقه را از جنبه علمی و عملی هضم کرده بودند و حرفهای یک فقیه نا آشنا با سایر علوم هم نیست، حرفهای فقیهی است که در فلسفه و عرفان و حدیث و تفسیر و اخلاق، هم استاد است و هم صاحب نظر و رأی خاص. یعنی آن علوم را هم از جنبه نظری و در عمل، هضم کرده ولی با این وجود برای فقه یک چنین تعابیر بلند و یک چنین جایگاه رفیعی قائل است. البته امام همیشه تأکید داشته‌اند که فقه باید جنبه علمی در اجتماع پیدا کند و خودشان هم با نهضت بزرگی که برپا کردند، دنبال همه این معنا بودند که فقه را از مدارس علمیه به جامعه بکشانند و موفق هم شدند و لذا درهمین منشور روحانیت تصریح می‌کنند «حکومت از نظر یک مجتهد واقعی یعنی فلسفه عملی همه علم فقه در همه زوایای زندگی بشریت» یا می‌فرمایند که «هدف اساسی حوزه‌ها و علم فقه این است که ما اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیدا کنیم و بتوانیم معضلات اجتماع را جواب دهیم و روح برخورد با این معضلات را در جامعه ایجاد کنیم».

 

بنابراین به نظر می‌رسد اگر امام در قید حیات بودند، روند جاری مسائل علمی در حوزه را تأکید می‌کردند ولی البته تأکیدهای امام همیشه سرجای خودش است. امام تأکید وافر داشتند که باید علم اخلاق در حوزه‌ها، رفعت بیشتری پیدا کند و به مسئله تهذیب نفس توجه بیشتری شود. امام تأکید داشتند که فقها باید بتوانند به جنبه‌های علمی و اجتماعی فقه و به شرایط و مقتضیات زمان و مکان توجه کنند تا بتوانند حکومت و جامعه را اداره کنند. امام تأکید داشته‌اند که فقه جواهری و سنتی  باید هرچه با نشاط تر باشد و امثال این تأکیدها همیشه بوده و باید تلاش کنیم که فرامین ایشان در مورد حوزه‌های علمیه، هر چه بیشتر تحقق پیدا کند.

 

امام را در جایگاه یا حاکم اسلامی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای شناخت بعد رهبری و حاکمیت در شخصیت حضرت امام قدس سره، باید امام را به عنوان یک حاکم اسلامی به میزان «قرآن و سنت» ارائه کنیم و با ترازوی کتاب الهی و سخن و سیره معصومین علیهم السلام، بسنجیم. در قرآن کریم آیات بسیاری درباره «اطلاعات واجب» و نیز آیات فراوانی درباره «اطلاعات ممنوع» وارد شده که با تدّبر در این آیات شریفه، به خوبی می‌توان به شرایط یک رهبر و حاکم اسلامی، پی برد. به عنوان مثال، در این مجال مختصر که می‌توان به برخی از آیات اشاره کرد، شرایطی مانند «امانتداری»، «هدایت یافتگی»، «سلوک در راه خدای متعال» و «پرهیز از سهم خواهی» به عنوان شرط اطاعت از رهبران ذکر شده است:

 

1. «انی لکم رسول امین، فانقوالله و اطیعون» که این آیه به طور مکرر در قرآن ذکر شده.

2. «افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی». «اولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده» که این گونه آیات نیز فراوان است.

3. «واتبع سبیل من اناب الی».

4. «اتبعوا من لا یسالکم اجرا» که مضمون آیه شریفه نیز تکرار شده است.

 

و همچنین است در بخش اطاعتهای ممنوع که به عنوان مثال می‌توان از اطاعت از غافلان و غفلت زدگی و اشراف و اشرفی گری در آیه «و لا تطع من اغفلنا قبله عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا» و نیز «اطاعت از مسیر شیطان» در آیه شریفه «و لا تتبعوا خطوات الشیطان» که به این مضمون، آیات زیادی داریم، نام برد.

 

یا در کلمات و سیره معصومین به خصوص در سیره رهبری و حکومت پیامبر اکرم (ص) و نیز امیرالمؤمنین (ع) مطالب بسیاری وجود دارد که میزان سنجش خوبی برای  یک رهبر و یک حاکم اسلامی است. به عنوان مثال امیرالمومنین (ع) چنان که در سیره سیاسی و حکومتی خود، نشان داده‌اند، کسانی را که آلوده به بعضی از خصلتهای ناپسند و رذائل اخلاقی بودند برای خدمت و رهبری صالح نمی‌دانند و مثلا ًتصریح می فرمایند که «لایقیم امرالله سبحانه الا من لایصانع و لایضارع و لایتیع  المطامع» دین خداوند و امر الهی را کسی می‌تواند به پا دارد و کسی حق رهبری و حاکمیت در اسلام و بر مسلمین را دارد که اهل سازشکاری و مصالحه بر سر منافع و اصول و اسلام و مسلمین نباشد و اهل عمل به روش اهل باطل و توجه به شیوه‌های نادرست بیگانه نباشد و اهل سهم خواهی و طمع ورزی هم نباشد.

 

از مجموعه این آیات و دیگر آیات و روایات که در آن شرایطی مانند علم و آگاهی و دانایی و همچنین عدالت و تقوی و پرهیزکاری و عقل و تدبیر و توانایی مطرح شده به خوبی می‌توان نسخه‌ای برای سنجش رهبران اسلامی فراهم آورد.

 

با توجه به این نکات باید گفت آنچه که در دوره بعد از تشکیل نظام اسلامی، از ابعاد وجودی حضرت امام قدس سره ملاحظه شد، به مراتب مهمتر و درخشان تر از آن چیزی بود که در قبل از انقلاب مشاهده شده بود، زیرا در این دوران اگر چه نسبتاً کوتاه بود ولی یک دهه مشعشع و بسیار درخشان در تاریخ، به ثبت رسیده است. در این دوران، امام راحل در جایگاه یک حاکم اسلامی، دارای یک شخصیت دو بعدی بودند: بعد زمامداری و رهبری و حکومت و همچنین بعد زهد و پرهیز از دنیا و زخارف آن و در حقیقت دو چهره قابل توجه در کنار همدیگر از آن بزرگوار مشاهده شد که جمع این دو بعد و دو چهره از آن شاهکارهایی است که جز در اولیای خالص الهی دیده نمی‌شود. امام در چهره یک حاکم و رهبر، مردی عالم و عاقل و هوشمند و شجاع و دریا دل و قاطع بودند. امواج سهمگین مشکلات بعد از انقلاب اعم از جنگ، ترورها، کودتاها، حصرها و امثال آن، به هیچ وجه آن بزرگمرد را به خضوع در مقابل بیگانه و سازشکاری و امثال آن وا نداشت. در سایر مثال هم، این چهره امام، نمایان بود مثلاً در توجهی که به مردم یعنی به «امت اسلامی» داشتند، چه در تربیت و پرورش امت اسلامی و هدایت گری برای آنها و چه در احترام به نظرات مردم و در تشریفاتی ندانستن رأی امت اسلامی و علاقه واقعی و قلبی به مردم و آنان را «ولی نعمت نظام و مسئولان» دانستن و امثال این جهات. اما چهره دیگر امام در این دوران، چهره یک زاهد و عارف رهاشده از تعلقات و تمنیات شخصی و گروهی و دنیایی بود. امام با همه عظمت و قدرت و ابهتی که داشت، ذره‌ای در همین دوران رهبری به دنیا و مظاهر دنیایی گرایش پیدا نکرد، از جهات معنوی عارفانه و زاهدانه غافل نشد و همان انسان قاطع با صلابت مستحکم در برابر طوفان حوادث، در عین حال یک انسان لطیف مهربان اهل عطوفت و ذوق هم بود.

 

همان گونه که اشاره شد، جمع بین این صفات و جهات، به خاطر پایبندی امام به دین و اطاعت از خدای تعالی و هضم در اراده خدا بودن و همه چیز را از خدا دانستن بود و لذا امام تبدیل به یک انسان جامع‌الاطراف و حقیقتاً بی بدیل در دوران معاصر شد. رضوان الله علیه.

 

بدین ترتیب باید بگوییم که امام بعد از تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی، به همگان نشان داد که حاکم اسلامی باید چگونه باشد و به عبارت دیگر، با رهبری بی نظیر خود، هم نظام اسلامی را معنا کردند و هم حاکم اسلامی را معرفی نمودند.

 

صفحه 1

 

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org