ArticlesStatesmenPublicationsWoman e-zineO.HistoryًRestorationViewpoints and untold events
IICHS English Website
» مقالات » زندگي و زمانه آيت الله شهيد سيد حسن مدرس 3

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

94

افول مشروطیت

زندگینامه سیاسی

دکتر منوچهر اقبال

 

 

خانه مشروطیت اصفهان

(نیم قرن بیداری اسلامی)

 

 

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 51

 

 

 

 

کتابفروشی سرای تاریخ

 

 

لوح تاریخ معاصر ایران

برنده تندیس زرین

دومین جشنواره ملی رسانه‌های دیجیتال

 

 

زندگي و زمانه آيت الله شهيد سيد حسن مدرس 3 

 

در اين فاصله زماني فرصتي ديگر براي سازماندهي مردم به دست آمد. در 2 فروردين 1303 ش مردم در حمايت از قاجاريه در اطراف مجلس جمع شدند. جمهوري خواهان مجلس براي پراکندن مردم از رضاخان کمک خواستند . سردار سپه با عده اي قزاق به مجلس رفت و شخصاً  با مردم درگير شد. خبر درگيري سردار سپه با مردم به مؤتمن الملک رئيس مجلس رسيد . مؤتمن الملک به سرسراي مجلس رفت و با تحکم و تغيّر به سردار سپه گفت چرا مردم را درخانۀ خودشان مي زنيد الان تکليفت را روشن مي کنم. سردار سپه که از برخورد مؤتمن الملک بيمناک شده بود، ناگزير شد از مردم عذرخواهي کند و اعلام کرد اگر مردم جمهوري نخواهند او نيز صرفنظر خواهد کرد . در سوم فروردين اعتراضات مردم ابعاد گسترده تري يافت و بازارها تعطيل شد . مردم به خانه علما رفتند و خواهان عزل سردار سپه شدند. رضاخان براي رهايي از اين بن بست عازم قم شد و با علما ملاقات کرد. پس از مراجعت از قم در 12 فروردين با صدور اعلاميه اي از جمهوري خواهي رسماً انصراف داد. با اين حال احتمال مي رفت کابينه رضاخان سقوط کند . بنابراين حيله اي ديگر به کار برد و به ظاهر از کارها کناره گرفت و به رودهن رفت. دوباره مانند دفعه قبل پس از کناره گيري او مزدورانش در شهر به تظاهرات پرداختند و با تهديدات شديد و نا امن جلوه دادن مملکت عده اي از نمايندگان مجلس را ترساندند و مجلس را وادار به مصالحه با رضاخان کردند.34 رضاخان در قدرت باقي ماند ولي نتوانست طرح جمهوريش را در کشور پياده کند. انگلستان و رضاخان پس از تحمل اين شکست در صدد برآمدند که قاجارها را از سلطنت خلع کنند و سلسلة پهلوي را بنيان نهند. آنها مي دانستند که با مخالفتهاي زيادي رو به رو خواهند شد پس بايستي با احتياط حرکت مي کردند و زمينه را براي تغيير سلطنت مهيا مي ساختند. نشريات طرفدار رضاخان به سمپاشي عليه قاجاريه شدت بيشتري بخشيدند. رضاخان هم هر روز مخالفان را تحت فشار بيشتري قرار مي داد و به بهانه‌هاي مختلف جرايد را تعطيل و معترضان را حبس و تبعيد مي کرد.

 

آيت الله مدرس و اقليت مجلس تصميم به استيضاح رضاخان گرفتند. آيت الله مدرس در مجلس پس از ايراد سخنراني دربارة اقدامات غيرقانوني سردار سپه استيضاح نامه را قرائت کرد.35 رضاخان سردار سپه ناچار بود براي پاسخگويي به مجلس بيايد ولي از قبل عده اي از مزدورانش را در اطراف مجلس و در صحن مجلس مستقر ساخت تا بتواند با هوچي بازي مخالفانش را بترساند. هنگامي که مدرس مي‌خواست وارد مجلس شود، مزدوران رضاخان شعار مرده باد مدرس دادند و به سمتش حمله آوردند ولي عده اي از نمايندگان مجلس و مردم دور مدرس را گرفتند و او را سالم از اين مهلکه خارج ساختند. مدرس هنگامي که به سرسراي مجلس رسيد شعار زنده باد مدرس / مرده باد سردار سپه داد. با اين کار رضاخان چنان عصباني شد که به مدرس حمله کرد و گلوي او را تا حد خفگي فشار داد و اگر سيد حسن زعيم به رضاخان حمله نکرده بود، آيت الله مدرس به شهادت مي رسيد. رضاخان هنگامي که از مدرس دور مي شد، او را تهديد کرد و گفت «شما محکوم به اعدام هستيد ، شما را از بين خواهم برد».36 هوچي گري ايادي رضاخان موجب شد که جلسه استيضاح به بعد از ظهر موکول شود. مدرس و يارانش براي استراحت از مجلس خارج شدند مزدوران رضاخان آنها را محاصره کردند و به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند و اگر مداخله مردم نبود، آنها را به شهادت مي رساندند. در نتيجه اين برخوردها و به دليل نبود امنيت و مصونيت جاني نمايندگان اقليت از انجام استيضاح خودداري کردند.37  

 

از آن هنگام به بعد سير صعودي رضا خان براي کسب قدرت سرعت بيشتري گرفت و رضا خان توانست با کمک مزدورانش هر روز پايه‌هاي قدرتش را مستحکم تر سازد. عدم حضور احمدشاه هم در مملکت عرصه اي مناسب براي تاخت و تاز رضاخان فراهم آورده بود. آيت الله مدرس براي تنگتر کردن عرصه بر رضاخان تلاش مي کرد احمد شاه را به کشور بازگرداند اما او با بروز کوچکترين مشکلي از بازگشت منصرف مي‌شد.

 

بالاخره با مهيا شدن زمينه‌ها در 9 آبان 1304 ش طرفداران رضاخان که در مجلس اکثريت داشتند تصميم گرفتند کار را يکسره کنند، بنابراين ماده واحده‌اي را که متضمن خلع سلطنت از قاجارها بود تسليم مجلس شوراي ملي کردند. آيت الله مدرس و يارانش به استعفاي مستوفي الممالک رئيس مجلس استناد جستند و جلسه را غير رسمي و غيرقانوني خواندند اما اکثريت مجلس در اختيار هواداران رضاخان بود و مخالفت آن اقليت کاري از پيش نبرد. مخالفين فقط توانستند پس از ايراد سخنراني و اعلام مخالفتشان جلسه مجلس را به عنوان اعتراض ترک کنند و آيت الله مدرس نيز با بيان اين جمله که «صد هزار رأي هم بدهيد خلاف قانون اساسي است». غير قانوني بودن جلسه را اعلام کرد. پس از خروج مخالفين ازمجلس، خلع سلطنت از قاجاريه به رأي گذاشته شد و به تصويب رسيد.38 اين حرکت مرحله اول طرح رضاخان بود. او براي تکميل طرحش در15 آذر1304 ش مجلس موسسان را افتتاح کرد و توسط همين مجلس در20 آذر رسماً سلطنت به خاندان پهلوي تفويض شد.39 دوره پنجم مجلس در بهمن 1304 ش به پايان رسيد. رضاخان ديگر قدرت بلامنازع ايران شده بود. مجلس ششم در اولين سال سلطنت رضاخان شروع به کار کرد. اکثر نمايندگان آن با اعمال نفوذ رضاخان انتخاب شده بودند ولي در تهران به رغم تقلباتي که صورت گرفت، چند نفري از نمايندگان واقعي مردم توانستند به مجلس راه يابند منجمله آيت الله مدرس که نماينده اول تهران شد. انتخاب او به عنوان نماينده مصونيت سياسي برايش فراهم کرد و رضاخان نتوانست او را دستگير کند ولي محدوديتهايي از جهت رفت و آمد با مردم برايش فراهم آورد. در اين دوران رضاخان ديگر حاضر نبود به هيچ وجه هيچ انتقاد و مخالفتي را تحمل کند بنابراين هنگامي که آيت الله مدرس در مجلس به انتقاد از اوضاع پرداخت دستور ترور او را صادر کرد اما هوشياري آيت الله مدرس در هنگام ترور او را از مرگ حتمي نجات داد. پس از اين ترور آيت الله مدرس مدت دو ماه در بيمارستان بستري بود.40 ترور آيت الله مدرس خشم مردم را برانگيخت . در نتيجه رضاخان تلگرافي از ترور او اظهار تأسف کرد. مدرس هم جواب داد که: «به کوري چشم دشمنان مدرس زنده است».41

 

از فرازهاي مهم حضور آيت الله مدرس در مجلس ششم، موضع ايشان در قبال کابينة مستوفي الممالک بود که بيانگر درايت سياسي آيت الله مدرس است. رضاخان براي کسب وجهه مستوفي الممالک را به رياست الوزرايي برگزيد .مستوفي الممالک هم به رغم ميل باطني اش اين منصب را پذيرفــــت و کابينه اي از رجال با سابقه ايران تشکيل داد. کابينه او به دليل حضور وثوق الدوله و فروغي با مخالفت برخي نمايندگان مجلس ششم منجمله دکتر مصدق مواجه شد، اما آيت الله مدرس از کابينه مستوفي الممالک دفاع کرد و خواهان رأي اعتماد مجلس به اين کابينه شد . آيت الله مدرس مي دانست که در شرايط موجود از هر مانعي هر چند کوچک بايستي استفاده کرد تا استقرار ديکتاتوري را تاحد ممکن به تعويق انداخت . رجل خوشنام و اصولگرايي مانند مستوفي الممالک مي توانست تا حدودي سياستهاي خشن رضاخان را تعديل کند. آيت الله مدرس در گذشته با اعطاي وزارت به مستوفي الممالک مخالفت کرده بود و زيرا او را براي آن شرايط مناسب نمي دانست اما دراين شرايط اصولگرايي مستوفي الممالک براي مملکت مي توانست مفيد باشد . از اين رو آيت الله مدرس به دفــاع از او و کابينه اش برخاست.42

 

با پايان کار مجلس ششم ، رضاخان به عنوان شاه آن چنان قدرتي يافته بود که مي توانست از ورود مخالفينش به مجلس جلوگيري کند. آيت الله مدرس در انتخابات مجلس هفتم هم کانديدا شد ولي آراء او را نخواندند. آيت الله مدرس جمله اي گفت که براي تقلبي بودن انتخابات کافي بود. او گفت: «من يک رأي براي خودم نوشتم آن رأي کجاست».43 پايان مجلس ششم به معني پايان مصونيت سياسي آيت الله مدرس هم بود . رضاخان فرصت را مغتنم شمرد و دستور دستگيري و تبعيد او را صادر کرد . در 16 مهر 1307 ش رئيس شهرباني به همراه عده اي مأمور شبانه به خانه آيت الله مدرس ريختند و او را دستگير و به خواف تبعيد کردند. او در تبعيد ممنوع الملاقات بود و اجازه مراوده با مردم را نداشت اما در همين مدت هم دست از تعليم و تربيت برنداشت و پاسبانهايي را که مأمور مراقبتش بودند ارشاد کرد. 44

 

دو سال پس از تبعيد او به خواف و تحميل فشارهاي بسيار، رضاخان محرمانه برايش پيغام فرستاد که اگر دست از سياست بکشد آزادش مي کند، اما آيت الله مدرس پاسخ داد «اگر مرا بکشيد بزرگترين ننگ را از خود به يادگار خواهيد گذاشت و اگر زنده بمانم و فرصت پيدا کنم انتقام خواهم گرفت».45

 

نه سال بعد آيت الله مدرس را به کاشمر منتقل کردند و در 10 آذر 1316 ش هنگام غروب در حالي که ايشان روزه داشتند توسط مستوفيان و حبيب الله خلج  معروف به شمر به شهادت رسيدند .46 بدين سان دفتر زندگي روحاني مبارز آيت الله مدرس توسط دژخيمان رژيم پهلوي بسته شد.

 

صفحه 1

صفحه 2

 

____________________________________________

 

1. علي مدرسي، مدرس (تهران، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي ايران، 1366، ج1، ص 21ـ 35 و حسين مکي، مدرس قهرمان آزادي (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358)، ج1، ص 49ـ 52 و سيد صدرالدين طاهري، يک بررسي تحليلي از زندگي سياسي مدرس (تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا ، 1373) ص 22ـ 23.

2. صدرالدين طاهري ، ص 22ـ23.

3.  حسين مکي، ج 1، ص 6 و علي مدرسي ج 1، ص 27.

4. علي مدرسي، ج 1 ، ص 28ـ 29.

5. علي مدرسي، ج 1، ص 30 و سيد صدرالدين طاهري، ص 23 و محمد ترکمان، آراء انديشه ها و فلسفه سياسي مدرس (تهران، نشر هزاران ، 1374 ) ص 19 و مدرس، تاريخ و سياست، (تهران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي ، 1375) ، ص 32.

6. مدرس، تاريخ و سياست، ص 27 و 35 و 33.

7. همان، ص 35.

8. علي مدرسي، ج 1، ص164ـ 165.

9. همان، ص 34.

10. محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنينيه، (تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372)، ج 1 ، ص هـ.

11. مدرس و مجلس (تهران: موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي و اداره کل امور فرهنگي و روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، 1373) ، ص 41.

12. علي مدرسي، ج 1، ص 35ـ 39 و سيد صدرالدين طاهري، ص24ـ 25 و محمد ترکمان ، آراء ، انديشه‌ها ... ، ص 21 و حسين مکي، ج 1، ص 130.

13. حسين مکي، ج 1، ص 148 و علي مدرسي، ج 1 ، ص 39 و محمد ترکمان ، آراء ، انديشه‌ها و ... ، ص 21.

14. مدرس ، تاريخ و سياست، ص 25.

15. حسين مکي، ج 1، ص156ـ 157.

16. علي مدرسي، ج 1، ص 44.

17. حسين مکي، ج 1، ص157ـ 158 و محمد ترکمان، آراء ، انديشه‌ها ...، ص 21 و علي مدرسي، ج 1، ص 44.

18. حسين مکي، ج 1، ص 160.

19. علي مدرسي، ج 1، ص 46-45و محمد ترکمان، آراء، انديشه‌ها...، ص 51 و سيد صدرالدين طاهري، ص 27 و محمدترکمان ، مدرس در پنج دوره ...، ج 1، ص 220-221.

20. علي مدرسي، ج 1، ص 45 -46.

21. حسين مکي، تاريخ بيست ساله ايران مقدمات تغيير سلطنت، (تهران، کتابفروشي محمدعلي علمي ، 1324)،ج 2، ص115ـ 130.

22. همان، ص159ـ 163 و115ـ 130.

23. علي مدرسي، ج 1، ص191ـ 192.

24. علي مدرسي، ج 1، ص47ـ 60 و191ـ 192 و حسين مکي ،تاريخ بيست سالة ايران... ، ج 2، ص 203ـ 206 و212ـ 218.

25. علي مدرسي، ج 1 ، ص 55.

26. حسين مکي ، تاريخ بيست ساله ...، ج2 ، ص305ـ 306 و علي مدرسي، ج 1، ص 60.

27. حسين مکي، تاريخ بيست ساله...، ج2، ص 306.

28. قهرمان ميرزا عين السلطنه، روزنامه خاطرات عين السلطنه، به کوشش مسعود سالور (تهران، اساطير، 1379) ، ج 9، ص 6723ـ 6724.

29. حسين مکي، تاريخ بيست ساله...، ج2 ، ص330ـ 331 و علي مدرسي، ج 1، ص61ـ 72 و قهرمان ميرزا عين السلطنه، ج 9، ص 6817.  

30. قهرمان ميرزا عين السلطنه، ج 9 ، ص 6730.

31. حسين مکي، تاريخ بيست ساله...، ج2 ، ص319ـ 327 و  محمد ترکمان، آراء ،انديشه‌ها...، ص 107 و قهرمان ميرزا عين السلطنه ، ج 9، ص 6805.

32. قهرمان ميرزا عين السلطنه، ج 9 ، ص 6834.

33. حسين مکي، تاريخ بيست ساله...، ج 2 ، ص 333 و 337.

34. حسين مکي، تاريخ بيست ساله ...، ج 2، ص340ـ 351.

35. حسين مکي، مدرس قهرمان آزادي، ج 1، ص471ـ475.

36. حسين مکي، مدرس قهرمان آزادي، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359)، ج2، ص482ـ486.

37. همان، ص 488.

38. سيد صدرالدين طاهري، ص 28 و حسين مکي، مدرس قهرمان آزادي، ج2، ص707ـ 716 و حسين مکي، تاريخ بيست ساله...، ج3 ، ص 468 و محمد ترکمان آراء ، انديشه‌ها ... ، ص 23 -24.

39. حسين مکي، تاريخ بيست ساله ...، ج 3، ص 522.

40. علي مدرسي، ج 1، ص 101 و94ـ 95 و محمد ترکمان، آراء ، انديشه‌ها ...، ص 24.

41. مدرس و مجلس، ص 157.




نام:                
پست الکترونیک:
موضوع :
نظر شما :


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
طراحی شده توسط شرکت رايان کاوه


 
www.iichs.org