زنان خوشنويس (کاتبان وحي)
زيرنظر حوريه سعيدي
هرگاه صحبت از نقش زن در دوران معاصر ايران ميشود، غير از آنچه که به طور طبيعي و سنتي وظيفه وي ميشمارند، (يعني وظايف اندروني و خانهاي)، بلافاصله حضور اجتماعي او در صحنههاي مدرن جامعه (جامعه مدرن) به ذهن متبادر ميشود. نقلها در اين باره متفاوت و گاه متناقض و بر اساس سليقهها و ذائقههاي افراد، مختلف است. ساموئل بنجامين مؤلف سفرنامهاي با نام خودش و با ذيل عنوان ايران و ايرانيان عصر ناصرالدين شاه، چنين اظهار نظر کرده است: «... اگر عجولانه قضاوت و نتيجهگيري شود که زنان ايراني عقب افتاده و بي اطلاع و نادان هستند، اشتباه محض است. آنها گرچه تحصيلکرده و آشنا به تمدن غربي نيستند ولي به هيچ وجه کودن و احمق هم نيستند و در امور اجتماعي و سياسي کشور نفوذ دارند و در پشت پرده خيلي کارها با مشارکت و مساعي آنها ميگذرد ...».
با کاوش در زواياي تاريخ، نقشهاي ديگري غير از صرفاً همسري و مادري را در همان هنگام هم که خبري از تحولات جديد و افکار مدرن نبود؛ از زنان مييابيم. ايشان حتي در زماني که پرده نشين بودند، به هنرها و فنوني روي آوردند تا ابعاد مختلف وجودي خود را نشان دهند. در زمان قاجار ما به زناني برميخوريم که صاحب هنرهايي چون نقاشي، تذهيب، مينياتور، خوشنويسي و... بودند و در اين عرصهها حتي در مقام استادي قرار داشته بسياري از هنرمندان بعدي را تربيب نمودند، ولي نامي و نشاني از ايشان چندان مشاهده نميشود.
در اين ميان هنر خوشنويسي را که هنري بسيار قديمي و بسيار ايراني ـ اسلامي است برگزيده به جست و جوي زناني که در اين وادي گام برداشتند ميرويم.
«خوشنويسي هندسه روح است. حروف و کلمات صرفاً عناصري نوشتاري نيستند بلکه از خود، وجود و شخصيت دارند؛ به طوري که قالب خوشنويسي ظرف مادي و بصري آنهاست». اين هنر در قالب کتيبهها، در سردرها و ديوارهاي مساجد و رسالهها تنوع صوري و مفهومي پيدا کرده و شيوههاي متعددي به خود ديده است. طي قرنهاي متمادي، شاهد تحولات متعددي بوده و عرصههاي متفاوتي را تجربه کرده است که ميتوان کاربردهاي آن را از معماري گرفته تا شعر ديد.
خطاطي اصلاً با يک بنيان ادبي شروع شد و به تدريج به جايي رسيد که تک تک حروف و کلمات ارزشهاي صوري پيدا کردند. به قول مؤلف گلستان هنر، «ياقوت مستعصمي ... روي متقال بعلبکي «کاف ي» مسطح نوشته بود که فيالواقع حمل بر سحر و اعجاز ميتوانست نمود ...» اين ارزش بخشيدن به ذات هر حرف رسيد به روحيهاي که طي آن قابليت «هر نوع نوشتهاي» براي مورد خاصي تعيين شد.
منظور آن است که هرکدام از انواع خطوط که پديد آمد براي نوع نوشتاري خاص برگزيده شد. به مطالب فارسي و شعر و کتابت و قطعه نويسي چليپا، خط شکسته به ضبط اشعار در جنگها و نامه نگاري و تعليق به نوشتههاي ديواني و گاه فرامين، مختص شد.
به اين ترتيب، حس مشخصي، منحصراً از راه شکل صوري خط منتقل و بيان ميشد و از اينجاست که به ضابطهها و محدوديتهاي خطاطي ميرسيم. خطاطي مثل ديگر هنرهاي سنتي ايران، قواعد و اصول سنتي دارد که عدول از آنها جايز نيست.
خوشنويسي چنان با روح اسلامي آميخته شده است که شايد بتوان به نوعي خوشنويسي و قرآن نويسي را يکي دانست. بدين معني که تمامي خوشنويسان متقدم و متأخر، به طور قطع، محرر کلام خدا – يا تمام قرآن و يا برخي از آيات آن– بودهاند.
چنان که در قبل آمد، خوشنويسي با نوشتن کلام خداوند شروع و همراه با اسلام زاييده ميشود. خوشنويس ايراني معتقد بود که بي ياري آن نفس و روح الهي، بي کمک ايمان نميشود نوشت، نميشود خوب نوشت.
زنان خوشنويس (کاتبان وحي): مقدمه
زنان خوشنويس (کاتبان وحي): صفحه 2
زنان خوشنويس (کاتبان وحي): صفحه 3
زنان خوشنويس (کاتبان وحي): صفحه 4
|
|
عکس تزئینی است
|
عکس تزئینی است
|