ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » مطيع‌ترين وزير امور خارجه ايران ؛ (فراز و فرود زندگي سياسي غلامعباس آرام)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

مطيع‌ترين وزير امور خارجه ايران ؛ (فراز و فرود زندگي سياسي غلامعباس آرام)  

مرضيه يحيي آبادي

 

چکيده

غلامعباس آرام (1363-1282ش/ 1984-1903م) سناتور، سفير و يکي از وزيران امور خارجه ايران در دوران حکومت محمّدرضا پهلوي بود. وي در کابينه‌هاي دکتر منوچهر اقبال، دکتر علي اميني، اسدالله علم، حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا سمت وزارت امور خارجه ايران را بر عهده داشت. آرام، يکي از رکورداران مناصب وزارت و سفارت در دوران حکومت محمّدرضاشاه به شمار مي رود.

 
از ميان وزيران امور خارجه‌اي که پس از کودتاي 28 مرداد 1332ش، توسط محمّدرضاشاه، روي کار آمدند، مي‌توان به غلامعباس آرام، اشاره نمود. وي در عرصه سياست خارجي، چندان ابتکاري از خود نشان نداد. به نظر مي‌رسد که اطاعت محض و بي چون و چراي آرام از دستورات شاه، مي‌تواند يکي از عوامل ماندگاري وي، در منصب وزارت امور خارجه به مدت شش سال، که پنج سال آن را به طور متوالي در اين سِمت بود، برشمرد.
 
اين مقاله بر آن است که با روش توصيفي ـ تحليلي و با تکيه بر منابع کتابخانه‌اي و آرشيوي به شرح زندگي و فعاليتهاي سياسي غلامعباس آرام بپردازد.
 
واژه هاي کليدي: غلامعباس آرام، محمّدرضاشاه، وزير امور خارجه، وزارت امور خارجه.
 
مقدمه
با وقوع کودتاي 28 مرداد 1332(19 اوت 1953م) و سرنگوني دولت دکتر محمد مصدق، محمّدرضاشاه که به رُم گريخته بود، به ايران بازگشت و سرلشکر فضل‌الله زاهدي را با درجه سپهبدي به نخست وزيري برگزيد. در اين برهه زماني که جنگ جهاني دوم (1945-1939م/ 1324-1318ش) پايان يافته، دوران جنگ سرد آغاز و نظام دو قطبي و بلوک‌بندي در عرصه بين المللي پديدار شده بود؛ شاه براي حفظ سلطنت و نيز براي تحکيم قدرت خويش و کسب حمايتهاي مالي و نظامي گسترده تر به سَمت بلوک غرب که در رأس آن، ايالات متحده آمريکا، قرار داشت گرايش پيدا کرد که از جمله نتايج اين چرخش سياست چيزي جز وابستگي روزافزون ايران به آمريکا و تبديل آن به صورت کشوري دست نشانده نبود. شاه از «سياست موازنه منفي» که دکتر مصدق آن را دنبال مي‌کرد، روي برتافت و در دهه 30ش «سياست موازنه مثبت» و در دهه 40ش «سياست مستقل ملي» را جايگزين آن نمود و در اين راستا به تبع نوع نظريه اي که در عرصه سياست خارجي مطرح کرده بود، دست به اقداماتي زد. در کنار انجام اقداماتي براي تحکيم قدرت خويش، سِمت وزارت امور خارجه و وزارت جنگ را هم شخصاً بر عهده گرفت.
 
در اين مقطع زماني، وزير امور خارجه بيشتر نقش منشي شاه را بازي مي‌کرد و مي بايستي اوامر و دستورات شاه را به نحو أحسن انجام دهد و در صورت سرپيچي از آن دستورات، کنار گذاشته مي‌شد و فردي که بتواند به خوبي انجام وظيفه کند جايگزين آن مي گرديد.
 
غلامعباس آرام، در کابينه‌هاي دکتر منوچهر اقبال، دکتر علي اميني، امير اسدالله علم، حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا در سِمت وزير امور خارجه مشغول به فعاليت بود. وي در دوران وزارت خويش، در عرصه سياست خارجي ابتکار چنداني از خود نشان نداد و مطيع دستورات محمّدرضاشاه بود. آرام از نظر شاه، مُهره مطلوبي در راستاي حفظ و تحکيم سلطنت و رسيدن به خواسته هايش شمرده مي‌شد. در حقيقت سِمت آرام اسمي بود و وزير امور خارجه واقعي خود شخص شاه بود.
 
فعاليتهاي سياسي غلامعباس آرام
غلامعباس آرام، فرزند عليرضا در سال 1282ش، در محلّه «فهادان» يزد، متولد شد. 1 پدر وي، از مبلغان فعال فرقه بهائيت در يزد و از جمله بازرگانان و تاجران چاي به شمار مي‌رفت که سرانجام در جريان درگيري ميان بهائيان و مسلمانان در ني ريز در سال 1297ش/ 1336ق کشته شد. 2
 
غلامعباس، تحصيلات ابتدايي و مقدماتي خويش را در همان شهر يزد به پايان رسانيد. مدتي هم در آباده در مدرسه «صحت» به تحصيلات خود ادامه داد و از آنجا به مدرسه «گلبهار» اصفهان و سپس عازم هندوستان شد. 3 تهمورث آدميت بيان مي‌کند که آرام مدتي شاگرد کلنل سرپرسي سايکس بوده و سال 1302ش، به پليس جنوب پيوست. 4 آرام به صورت انفيرميه (بهيار) در ‌پليس جنوب استخدام شد و در آنجا اصول مربوط به درمان اوليه مجروحان را فرا گرفت. 5
 
آرام، مدتي به اروپا رفت، اما پس از زماني کوتاه به هند بازگشت. ‌علت اينکه آرام به هند بازگشت بر طبق نظر خودش، به اين خاطر بود که هزينه سفر و ادامه تحصيل در اروپا بسيار زياد بود و چون از عهده اين کار بر نمي‌آمد راهي بمبئي شد و در آنجا در تجارتخانه يک تاجر اصفهاني به نام ابوالحسن اصفهاني به سِمت منشيگري پرداخت. 6
 
آرام در کالج لامارتي که وابسته به دانشگاه کمبريج بود، ‌مشغول به تحصيل شد و همزمان با آن، به سِمت منشيگري در سر کنسولگري ايران در کلکته منصوب گرديد که در آن زمان سرکنسول ايران در کلکته، ميرزاتقي خان معززالدوله نبوي بود. 7 ‌ آرام پس از به پايان بردن تحصيلات خود در کالج لامارتي، به دانشگاه کلکته راه يافت و زماني که کنسولگري ايران به دهلي نو منتقل شد، ‌او هم رهسپار دهلي نو گرديد. اين بار سرکنسول جديد ايران ميرزا تقي خان عظيمي بود که آرام در زمان وي به سِمت مترجمي سرکنسولگري دست يافت. 8
 
غلامعباس آرام سرانجام در 1314ش، پس از 12 سال به تهران بازگشت و در همان سال از طرف باقر کاظمي وزير امور خارجه دولت محمدعلي فروغي به سِمت مترجمي زبان انگليسي با حقوق ماهيانه پانصد و پنجاه ريال به استخدام قراردادي وزارت امور خارجه در آمد. سرانجام در آبان ماه همان سال با احتساب دوره خدمت آرام از سال 1302ش در کنسولگري هند و نيز سابقه خدمت وي در بيمارستان ژاندارمري در 1294ش، به استخدام رسمي در وزارت امور خارجه، درآمد. 9
 
در دي ماه 1315ش، با عنوان وابسته سفارت ايران عازم لندن شد و در آن زمان علي سهيلي سفير ايران در لندن بود که از آرام دعوت به همکاي کرد. در سال 1317ش، دبير سوم سفارت ايران در لندن شد، سرانجام آرام در سال 1321ش، به تهران بازگشت و در اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه مشغول به کار شد. يک سال بعد (‌1322ش) در اداره سوم سياسي وزارت امور خارجه ــ اداره مربوط به انگليس ــ فعاليت کرد. از ديگر سِمتهايي که وي بر عهده داشت: ‌دبير اول سفارت ايران در سوئيس در سال 1323، دبير اول سفارت ايران در واشنگتن در سال 1324به مدت چهار سال (‌1328-1324ش)، ‌رايزن سفارت ايران در آمريکا در 1328، کاردار موقت ايران در واشنگتن در 1330ش. 10 دوران کارداري وي در واشنگتن به مدت يک ماه به طول انجاميد.
 
پس از مدتي گزارشي از سوابق کار عباس آرام به نخست وزير وقت ــ دکتر محمد مصدق ــ داده شد. در اين گزارش آمده بود که آرام در جواني عضو پليس جنوب بوده و فردي غيرمطمئن به نظر مي رسد و حتي عليه دولت است و با مخالفان نهضت ملي ارتباط دارد و در شرايطي که ايران درگير مبارزه با دولت بريتانيا مي باشد، صلاح و جايز نيست که آرام به کار و فعاليت در وزارت امور خارجه ادامه دهد. دکتر مصدق بعد از خواندن اين گزارش از وزير امور خارجه خويش ــ حسين نواب ــ ، درخواست نمود عباس آرام را به وزارتخانه ديگري بفرستد اما، حسين نواب مخالف اين کار بود و در برابر مصدق ايستادگي کرد و حتي روز 17 مهر 1331ش، از سِمت خود استعفا داد؛ چراکه نواب ‌اين گزارش را براي برکناري آرام کافي نمي دانست. 11
 
به هر حال، پس از مدت کوتاهي که آرام از کار برکنار شده بود با صدور حکم بازگشت مجدداً به خدمت فراخوانده شد و در وزارت امور خارجه سِمت بازرسي و حتي رياست اداره چهارم سياسي ــ اداره مربوط به ايالات متحده آمريکا ــ را برعهده گرفت. در بهمن همان سال 1331ش، به رايزني سفارت ايران در بغداد مأمور شد و در 8 مرداد 1332ش، به سِمت رايزني سفارت ايران در واشنگتن منصوب شد. 12
 
پس از کودتاي 28 مرداد 1332، آرام، به جاي الهيار صالح، به مدت سه سال (‌1335- 1332ش)‌ وزير مختار ايران در واشنگتن و بعد از بازگشت به تهران سِمت مديريت کل سياسي وزارت امور خارجه در انتظار وي بود. 13
 
با سقوط کابينه علاء ‌در 12 فروردين 1336ش، سخن از نخست وزيري چند نفر، ‌از جمله آرام در محافل سياسي در ميان بود. اما سرانجام دکتر منوچهر اقبال مأمور به تشيکل کابينه و آرام از بهمن 1336 تا مرداد 1338ش، به سِمت سفيرکبير ايران در توکيو منصوب گرديد. 14
 
در 11 مرداد ماه سال 1338ش، به جاي دکتر جلال عبده، به سِمت وزير امور خارجه منصوب گرديد. ‌و به مدت يکسال در اين سِمت بود. با روي کار آمدن دولت شريف امامي از اين سِمت برکنار و 30 مهر 1339ش، با سِمت سفيرکبير ايران در بغداد راهي عراق شد. اما در 11 فروردين 1341 در کابينه دکتر اميني دوباره به سِمت وزير امور خارجه معرفي شد؛ و در سفر محمّدرضاشاه به آمريکا، وي را همراهي کرد و با «دين راسک» وزير امور خارجه جان اف. کندي ــ رئيس جمهور امريکا ــ در رابطه با مسائل خاورميانه گفت وگو و مذاکره کرد و 4 ارديبهشت 1341ش، براي شرکت در شوراي پيمان مرکزي (‌سنتو) رهسپار لندن گرديد. 15
 
با برکناري کابينه دکتر اميني و تشکيل کابينه علم، منصب وزارت امور خارجه به آرام داده شد و تا اسفند 1342 در اين منصب مشغول به کار بود. از اقدامات آرام در کابينه مزبور، برقراري مناسبات دوستانه با دولت شوروي بود. در کابينه حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا همچنان وزير امور خارجه بود.
 
عباس آرام همچنين طي سالهايي که وزير امور خارجه بود، رياست هيئت نمايندگي ايران در اجلاسيه‌هاي مجمع عمومي سازمان ملل متحد از اجلاسيه 17 تا 21 طي سالهاي 1345-1341ش/ 1966- 1962م، را بر عهده داشت. 16
 
مدتي بعد در کابينه اميرعباس هويدا از سِمت وزارت امور خارجه، برکنار شد و به جاي وي، اردشير زاهدي را روي کار آوردند. تصميم و نظر محمّدرضاشاه اين بود که به جاي آرام، بايد از مهره‌هاي آمريکايي استفاده شود به همين جهت آرام که مشهور بود از حمايتهاي سياست انگليس برخوردار است، کنار گذاشته شد. عملکرد و فعاليت سياسي عباس آرام، در طول دوران کار در وزارت امور خارجه سبب شد برخي از نويسندگان، آرام را از وابستگان سياسي دولت انگليس معرفي کنند. 17
 
آخرين مأموريت سياسي آرام، سِمت سفيرکبيري در چين به مدت سه سال بود. پس از بازگشت به تهران در دوره هفتم مجلس سنا در 1355 نماينده انتصابي از تهران و نايب رئيس شعبه چهارم مجلس سنا شد و از سال 1355 تا 1357 سناتور بود و در 23 بهمن 1357ش، استعفاي خود را به دکتر محمد سجادي ــ رئيس مجلس سنا ــ اعلام نمود.
 
محمّدرضاشاه در اواخر حکومت خويش، آرام را به سِمت مشاور اجتماعي يا فرهنگي آستان قدس رضوي گماشت. 18 و اواخر سال 1359 در تهران بازداشت شد و چون دچار بيماري قلبي شد از زندان به منزل منتقل شد. سرانجام در سال 1363ش، بدرود حيات گفت و در بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد.
 
آرام و فعاليتهاي فراماسونري
عباس آرام از اعضاي فراماسونري، وابسته به لژ «ستاره سحر» و عضو لژ فراماسونري «کيوان» بود. 19 جواد صدر، از جمله دلايل ترقي آرام به وزارت امور خارجه را، شايعه بهايي بودن وي و پشتيباني و حمايت محافل و مراکز بهائي در مرکز قدرت از وي مي‌داند و بيان مي‌کند اين گفته با در نظر گرفتن فعاليتهاي پدرش هم بي اساس نمي‌باشد. 20 اما مجيد مهران معتقد است که اگر عباس آرام به علاء‌ و فراماسونها وابستگي نداشت، شايد هيچگاه به سِمت وزارت امور خارجه دست پيدا نمي کرد. به عبارت روشن‌تر وي، فراماسونر بودن عباس آرام را عامل ارتقاي وي به سِمت وزارت امور خارجه مي‌داند. مهران معتقد است، آرام اعتقادي به بهائيت نداشت و از اعضاي وفادار به فرقه نبوده است و مادرش مسلمان بود. حتي از زماني که آرام، وزير مختار ايران در آمريکا شد، نامه ها را به جاي غلامعباس، عباس امضا مي کرد، زيرا غلامعباس اسم مشهوري نزد بهائيان بود. 21
 
بيشترين معاشرت آرام با حسين علاء‌ بود و به نظر مي رسد که علاء‌ در رشد و پيشرفت اداري آرام‌، نقش مهمي داشته است. 22 عباس آرام علاوه بر حسين علاء، با سيد حسن تقي زاده هم روابط خوبي داشت.
 
آرام، بدون پشتوانه خانوادگي از پايين‌ترين شغل اداري تا بالاترين مقام ديپلماسي و وزارت را طي کرد تا آنجا که حتي به مقام سناتوري هم رسيد. 23 آرام از عناصر مورد اعتماد و سرسپرده رژيم پهلوي و شخص شاه بود. به طوري که اکثر احکام صادره به طور مستقيم از سوي شاه به او صادر مي‌شد. آرام در خاطرات خود بيان مي‌کرد که، شاه در مسافرتهاي رسمي به ديگر کشورها، هيچ گاه احترام و شئون او را که وزير امور خارجه بود رعايت نمي‌کرد و خود شاه شخصاً با رؤساي کشورها وارد گفت وگو و مذاکره مي‌شد و حتي به وزير امور خارجه دستور مي داد که بيرون اتاق مذاکرات بماند. 24 از گفته عباس آرام که در سِمت وزير امور خارجه بود به خوبي بر مي آيد که در رأس دستگاه ديپلماسي شخص شاه قرار داشته و وزير واقعي خود وي بوده است.
 
زندگي شخصي آرام
درباره زندگي خصوصي آرام بايد گفت، در زماني که در سِمت نايب دومي سفارت ايران در لندن بود (1322-1316ش) با يک خانم انگليسي که او را سوئيسي الاصل معرفي مي کرد، ‌ازدواج نمود و سپس در زمان نخست وزيري دکتر مصدق، که سِمت رياست اداره چهارم سياسي را برعهده داشت، در 1330ش، به سبب ترس از خدشه‌دار شدن سابقه خدماتي خويش، همسرش را طلاق داد. 25 طهمورث آدميت هم علت جدايي آرام از همسر خويش را در راستاي رهايي از سوء‌ظن به وي که انگليسي است مي‌داند.
 
دکتر باقر عاقلي در کتاب «شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران » و کتاب «زندگي نامه و شرح حال وزراي امور خارجه» معتقد است که آرام در تمام عمر خود همسر و اولادي نداشته است. 26
 
نتيجه‌گيري
غلامعباس آرام، آرام ترين و مطيع‌ترين وزير امور خارجه ايران در دوران حکومت محمّدرضاشاه و يکي از رکورداران مناصب وزارت و سفارت در اين دوران به شمار مي رود.
 
در کابينه دکتر منوچهر اقبال، وزيران امور خارجه اي چون دکتر عليقلي اردلان، علي‌اصغر حکمت و دکتر جلال عبده روي کار آمده بودند، اما هيچ يک از آنها، رضايت محمّدرضاشاه را به دست نياورده بودند. شاه به دنبال فردي بود که بتواند بي هيچ چون و چرا دستورات وي را اجرا کند و بالاخره فرد مورد نظر خود را يافت. آرام به خوبي در حکم منشي شاه در عرصه سياست خارجي، اقدام مي‌نمود. آرام، وزير خارجه مطيعي براي شاه بود و دستورات شاه را عيناً اجرا مي‌کرد و به نظر مي رسد همين عامل باعث تثبيت در سِمت وزارت امور خارجه وي به مدت شش سال بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. دانشنامه مشاهير يزد، به اهتمام ميرزا محمّد کاظميني (يزد، بنياد فرهنگي،1382)،ص12.
2. فرهنگ ناموران معاصر ايران (تهران، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي،‌1381، ج1)، ص90./ باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (تهران، نشر گفتار با همکاري نشر علم، 1380، ج1)، ص7.
3. فاطمه ‌معزي، فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران (تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران،1381سال6، شماره22، بخش رجال)، ص183.
4. طهمورث ‌آدميت، گشتي بر گذشته (تهران، کتابسرا، 1368)، صص 44-42).
5. مجيد مهران، «نقدي بر سازمان ديپلماسي ايران عصر پهلوي» فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران، (تهران، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، سال2، شماره9، 1378)، ص329.
6. باقر عاقلي، «رجال ديروز و امروز از ميرزا ابوالحسن خان ايلچي تا عباس آرام» (مجله خواندنيها، تهران، شماره 75، 1345)، ص 13-12./ ‌مهران، 1378،ص 326.
7. فاطمه معزي، 1381، ص 183.
8. مجيد مهران، 1378، ص 326/ علي اصغر رحيم‌زاده صفوي، اسرار سقوط احمدشاه (تهران، فردوسي،1362)، ص260.
9. دانشنامه ايران، 1386، ج2،ص 122.
10.باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (تهران، نشر گفتار با همکاري نشر علم،1380،ج1)، ص6.
11. غلامحسين مصدق، در کنار پدرم، به کوشش غلامرضا نجاتي (تهران ، رسا، چ 3، 1369)، صص 112-111.
12. محمد ترکمان، نامه‌هاي دکتر مصدق، ج2، تهران، هزاران، 1377)، ص152.
13. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (تهران، اطلاعات، چ 2 ، 1370،ج2)، ص371. 
14. اداره کارگزيني، تاريخچه وزارت امور خارجه (بي جا، بي نا،1350)، ص14. علي بهزادي، شبه خاطرات (تهران، زرين، 1377،ج2)، ص29.
15. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران (تهران، جاويدان، 1370، ج2) صص 100،116،140.
16. سياستگزاران و رجال سياسي در روابط خارجي ايران (تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي، 1369)، ص 120-119.
17. حسين ‌فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (تهران، اطلاعات، 1371، ج1)، ص325/ آدميت، 1368، ص 48.
18. مجيد مهران، در کريدورهاي وزارت خارجه چه خبر! (تهران، نشر تاريخ ايران، 1384)،ص 270.
19. ‌حزب ايران نوين به روايت اسناد ساواک (تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1380، ج1)، ص117.
20. نگاهي از درون، 1381، ص 356.
21. همان: 327 (مجيد ‌مهران، 1384، ص 271).
22. حسين آباديان، دو دهه واپسين حکومت پهلوي تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1383)، ص161.
23. مجيد مهران، ‌1378، ص328.
24. مجيد مهران، 1384، ص 270.
25. طهمورث آدميت، 1368‌،ص 44.
26. باقر عاقلي، 1380، ج1،ص‌ 7 / باقر عاقلي، 1379،ص 423.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org