حميده نيازي
آخر هفتهها که مي شود خيلي از ما به خصوص تهرانيها بار وبنديل مان را جمع ميکنيم و راهي شمال ميشويم. اما جادهاي که امروز به عنوان جاده هراز مي شناسيم براي خودش ماجرايي دارد.
جاده هراز و چالوس مهمترين جادههاي، تهران ـ مازندران هستند. راه هراز نزديکترين راه اصلي به قله دماوند و کوتاهترين مسير تردد ميان شهر تهران و آمل است. اين جاده از حد فاصل دو شهر بومهن و رودهن از جاده فيروزکوه منشعب شده و پس از عبور از بالادست دره مشاء، آبعلي، گردنه امامزاده هاشم، پلور، آب اسک، رينه و لاريجان را پشت سر گذاشته، در نهايت به شهر آمل متصل ميشود.
مازندران به دليل وضعيت خاص جغرافيايي و اقليمي همواره با مشکل راههاي ارتباطي مواجه بوده است. وضع راههاي مازندران به تهران در دوره ناصرالدين شاه که موضوع اصلي سفرنامه مسيو برونيار است، بسيار نابسامان به نظر ميرسد.
مسيو برونيار سرهنگ صاحبمنصب فرانسوي و مأمور دولت عليه ايران، در آغاز سفرنامه از فوايد درازمدت ساخت راه مازندران و اهميت برقراري راه ارتباطي مناسب بين تهران و مازندران براي امر تجارت سخن به ميان آورده و معتقد بود راه بايد محکم و با شيب معين ساخته شود تا کالسکه و عرابه به راحتي بتوانند در آن رفت و آمد نمايند. برونيار جاده آمل به تهران را «بسيار صعب» قلمداد ميکند و پس از ذکر جزئيات راه، «ساختن راه آمل به جهت کالسکه و عرابه [را] ناممکن» ميداند و پيشنهادات خود را براي ساختن راه عرابهرو در مسير فيروزکوه و سوادکوه و همچنين اخذ ماليات راه براي جبران خرج دولت را ارايه مي دهد. در اينجا به ذکر نمونهاي از اظهارات نامبرده در سفرنامهاش بسنده ميگردد:
در اروپا يک قطعه زميني که قابل زراعت باشد از جانب دولت و ملت بلاتامل اخراجات مينمايند و منافعي که در قليل زماني از آن حاصل مي کنند، بيش از منافعي است که در عمل معادن طلا و الماسها حاصل ميشود. مخارج لازمه که به جهت ساختن راه مازندران به طهران است نه اينکه محض کاروان معموله ولايت باشد، بلکه براي کالسکه و عرابه که مخصوصا به جهت حمل و نقل متاع تجارتي و هيمه و الوار باشد. اين اخراجات هرچند در دفعه اول عمده به نظر آيد ليکن به منافع زراعت و صنعت که به واسطه تجارت درياي تحت طهران حاصل مي شود، بسيار قليل و اندک است و نتيجه اول اين کار تنزل قيمت برنج و گندم و جو و طيور و اقسام ماهيها که در ايران معمول نيستند و شکار و الوار به جهت عمارات و ذغال و ابريشم و کتان خواهد بود.
اکنون معلوم مي کنم که دولت اخراجاتي که به جهت اين راه و براي مراوده تجارتي اين مملکت با شهرهاي واقعه در جنوب البرز ميکند، به چه مستمسک ميتواند به مرور دريافت نمايد [و] خرجي که از دولت ميشود دوباره داخل خزانه گردد. به واسطه يک ماليات جزئي که در دروازههاي طهران و ساير ولايات قرار دهند که آن ماليات بيش از صد يک قيمت اجناس نباشد و به اين طريق در مدت چند سال ميتوان اخراجاتي که شده است دريافت نمود.1
در اواسط دوره ناصري تلاشهاي بسياري براي بهبود راههاي مازندران صورت گرفت. اما در يک نگاه کلي تغيير چشمگيري در اين دوره، حتي تا پايان دوره قاجار، صورت نگرفت و جاده پيشنهادي برونيار به همان شکل باقي ماند و در ادوار بعدي تبديل به راه شوسه گرديد.
مجموعه اسنادي که در ادامه معرفي ميگردند، گوياي اقدامات ناصرالدين شاه براي بهبود راه مازندران است.
سند نخست در دو برگ، دستخط ناصرالدين شاه به عضدالملک است که در 1292 هجري قمري نوشته شده است و طبق آن به عضدالملک اجازه داده شده تا کارهايي را که در مازندران ناتمام مانده است در عرض سه سال به اتمام برساند. عضدالملک موظف است قبل از هرگونه اقدامي، مخارج امور محوله را به اطلاع ناصرالدين شاه برساند.
ساخت عمارتي بسيار عالي از کيسه عضدالملک
عليرضا خان قوانلو ايلخاني قاجار عضدالملک، پسر موسي خان، دائي ناصرالدين شاه، در سال 1238هـ.ق متولد شد. او در زمان سلطنت محمد شاه و سنوات اول سلطنت ناصرالدين شاه غلامبچه بود و در سال 1271ق. به جاي محمدابراهيم خان محلاتي صديق خلوت، غلامبچهباشي شد و بعد پيشخدمت خاصه شاه گرديد. در سال 1285ق. ملقب به عضدالملک شد و در همين سال مهردار شاه نيز گرديد. در سفرهايي که ناصرالدين شاه به عتبات و اروپا داشت، او جزو ملتزمين رکاب بود. در سال 1288ق. به سمت خوانسالاري تعيين شد و ضمناً حکومت مازندران نيز به او داده شد.
از جمله مواردي که در سند اول به آن اشاره شده و ناصرالدين شاه عضدالملک را مأمور اتمام آن کرده است، ادامه ساخت راه لاريجان از هلامه سر تا آمل است. «اين راه بايد به صورت خيابان پشت ماهي، با ذغال و شن کوبيده شود و از دو طرف نهر و زهکش داشته باشد و در نهايت خوب و محکم باشد».
همچنين از آمل تا بارفروش [بابل]، به خرج تجار و اعيان مازندران، خيابان ديگري مستحکم و کالسکهرو ساخته شود. و از بارفروش به ساري نيز راه ديگري به خرج دولت ساخته شود. تأکيد شده است که اين راهها و پلهاي موجود در مسير به قدري محکم باشند که هرگز عيب نکنند و عيوب موجود مرمت گردند.
عضدالملک، ميبايست آثار سلاطين سلف و تمام ابنيه قديمۀ صفويه را در فرحآباد، از جمله: حياطها، مسجد، عمارت، کاخ، سدّ، کاروانسرا و... را شناسايي کرده و با استفاده از مصالح موجود، مانند اول حفظ نمايد. تمامي باغات و مکانها، از جمله: عمارات، آبدارخانه، کالسکهخانه، رختدارخانه و... با هزينه کم، مرمت و در صورت نياز از نو ساخته شوند، چنانکه هنگام عزيمت به فرحآباد تمامي امکانات فراهم باشد. ساخت دوبرج عريض در دهنۀ رود تجن، و قرار دادن دو عراده توپ برايشليک هنگام اعياد يا تشريفات سلطنتي و حراست، تعمير باغ گل تپه در نيم فرسخي فرحآباد، دستور آوردن خانههاي چوبي از حاجي ترخان، و تخمين گنجايش و قيمت تمام شده آن، سپس درخواست ملزومات و اسباب مورد نياز از فرنگستان براي تجهيزخانهها از ساير دستورات مرقومه اند.
عضدالملک بايد با خرج خود عمارتي بسيار عالي نيز بسازد که بعد از عمارت دولتي، عمارت او اولين بناي فرحآباد باشد تا اين کار اعيان و اکابر مازندران را به ساخت عمارت در کنار روخانه تشويق کند. در نظر گرفتن فضاي مناسب جهت ساخت خانه براي اعيان هنگام اردو در کنار عمارت دولتي، خريداري کالسکه و درشکه همراه با اسباب اسب، با مبالغ مختلف، خريد سي فروند قايق پارويي و تقسيم آنها در فرحآباد و ساير رودخانههاي مازندران به تناسب کوچک و بزرگي رودخانه و در نهايت سپردن اين قايقها به کدخداي هر محل و دريافت قبض از ديگر فرامين شاهاند و همچنين ساخت و تميز کردن راه چالوس از پل کرات در کنار رودخانه مانند ساير راهها که تأکيد در استحکام آنها شده و ارسال قرارنامه اين کار، که با ساعدالدوله بسته شده است.
بخش ديگر اين سند، درخصوص تعميرات مهم و اساسي است که بايد انجام شود، از جمله : ساخت و کاشيکاري دروازه عمارت، ساخت پنج اتاق در عمارت سابق غلامخانه که هزينه هر اتاق پنجاه تومان باشد، ساخت سردر جامع و خوب جهت دروازه باغ و عمارت که در آينده از آن به عنوان کشيکخانه استفاده خواهد شد. مرمت و پاکيزه کردن عمارت ديوانخانه، تراش درختها، مرمت خيابانها، تميزکردن حوض و نهرها، باغچهبندي و نهالکاري و غيره نيز بايد انجام گردد.
جز اينها از موارد ديگري نيز ياد شده همچون: تعمير و پاکيزه کردن چند حوض و نهري که خشک شده و جلوگيري از تقلبي که احياناً توسط سکنه صورت گرفته است، خراطي و نقاشي ستونهاي چوبي وسط تالار، طوري که زيبا و خوشآيند، شوند، سنگ حوض ميان تالار و آبشارها خوب ساييده شوند، صاف و تميز گردند، آينهکاري سقف و دو طرف بدنۀ تالار، کاغذ ديواري اتاقهاي کناري تالار، نصب پنجره و اُرسي خوب جهت اين اتاقها، تراشيدن علفهاي هرزه و درختهاي بيثمر، کاشت درختهاي مرکبات، نهال و غيره در باغ اندروني، مرمت حوضخانه اندروني، ساخت حمام اندروني، ساخت بيست اتاق سفال پوش آجري قشنگ در دو طرف حوضخانه، ساخت جا و منزل جهت خواجهها و ساير نوکرباب در اين مکان به جاي صفيآباد، که قبلاً قرار بود در آنجا ساخته شود، جاري شدن آب حوضخانه از آبشار دم دروازه به ديوانخانه.
در انتها، ناصرالدين شاه به خط خود دستور خريد 6 عدد چهلچراغ، براي تالار داده است و قيمت و مکان نصب را نيز مشخص کرده است. در پايان سند توسط ناصرالدين شاه امضاء شده است.
بازديد ناصرالدين شاه از بازسازي پل پلور
سند دوم، عريضهاي است که در تاريخ 4 جماديالثاني 1292 خطاب به [ناصرالدين شاه] نوشته شده و درخصوص بازديد و مراحل بازسازي پل پلور در مسير جاده تهران به آمل ميباشد. مواردي که در اين سند به آن اشاره شده عبارتند از: علت به تأخير افتادن، نوشتن اين عريضه، سرکشي و بازديد کل مسير و رفع نواقص موجود، راهي کردن ابراهيم بيگ، نايب اول دسته مهندسي، به همراه گروهي از سربازان مهندس و لاريجاني به سمت آمل و آقاي ذوالفقار خان سرهنگ محلاتي به همراه ساير عمله به سمت پلور و دادن دستورالعملهاي لازم به هر گروه، اظهار رضايت از پيشرفت کار و احتمال اتمام کار تا حدود چهل روز يا دو ماه آينده، ارسال سواد مقاطعهنامه درخصوص پل پلور که بعد از بررسيهاي لازم توسط آقايان محمدميرزا و ميرزا محمدعلي مهندس تشخيص داده شد که نياز به تعمير ندارد، اما در بازرسي جديد معايب آن از جمله: بنايي، عرض کم و انحطاط زياد آن مورد توجه قرار گرفته که نياز به تعمير يا نوسازي دارد و در صورت موافقت اعليحضرت، مبالغ اضافي بايد جهت انجام اين امور ارسال گردد.
جز موارد فوق به امور ديگري نيز اشاره شده ، نظير: انهدام يکي از پلهاي کوچ در مسير فوق به واسطۀ باران و سيل و احتياج به مبلغ حدود يک صد و شصت تومان براي ساخت مجدد پل ياد شده، عدم پرداخت اجرت ميرزا علياکبر حجارباشي و کارگران وي، و درخواست دستور پرداخت صورتحساب به نامبرده براي ادامه يافتن کار حجاري تمثال همايون. در پايان حسنعلي خان از محضر شاه درخواست کرده است تکليف وي را درخصوص موارد ياد شده روشن کند. سند توسط حسنعلي، نويسنده عريضه فوق، مهر گرديده است.
|
پيکر بر جامانده ناصرالدين شاه در تنگه بندبريده
|
|
پيکرتراشي از ديرباز در ايران رواج داشته و شاهان و فرمانروايان نيز از آن بينصيب نبودهاند. در تنگه بندبريده، در سمت چپ آب هراز، تمثال و کتيبهاي از ناصرالدين شاه بر جاي مانده است. بلندي آن از کف فعلي جاده تا زير نقش 270 سانتيمتر است. در ازاي اين نقش و کتيبهها هشت متر تمام و پهناي کتيبهها که دور ميچرخد، 24 سانتيمتر و عمق قسمت پايين شکل 160 سانتيمتر است. در شکل شاه، ناصرالدين شاه در وسط بر اسب سوار است و پنج تن از درباريان طرف راست و پنج تن طرف چپ او حجاري شدهاند. ابياتي در طرفين شکل حک شده است. وسط سنگ زير سم اسب ناصرالدين شاه عبارت «عمل کمترين علياکبر في سنه 1295» 2 حجاري گرديده است.
سياهه مخارج حجاري تمثال ناصري بر کوه
سند سوم، شرح صورتحساب کارگران و لوازم مورد نياز جهت حجاري تمثال [ناصرالدين شاه] است که در بالا شرح داده شد. در اين سند به افراد و لوازمي اشاره شده که مختص اين حرفه ميباشد. همچنين هزينه ابزار و دستمزد افراد به تناسب موقعيت آنها (استادکار، کارگر و ...) ذکر گرديده است. جهت انجام اين حجاري، قراردادي فيمابين استادکار و ديوان همايوني منعقد شده است. به دليل تأکيد بر اتمام کار در زماني زودتر از موعد مقرر، توسط استاد اين کار [ميرزا علياکبر حجارباشي] که خود يکي از طرفين قرارداد ميباشد، نيروي بيشتري درخواست شده است.
اينک ، متن اسناد يادشده :
صفحه 2