مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي
در اين زمان، اميرعلائي، وزير کشور و سرلشکر حجازي ــ که بعدها معلوم شد ماسوني است ــ رئيس شهرباني بودهاند. شمسالدين اميرعلائي که در زمان رضاخان در دادگستري جزو گروه داور بوده، بعدا جزو جبهه ملّي شده است. اينها را ميگويم براي اينکه بيوگرافي افراد معلوم شود.
من نميدانم جبهه ملّي قبول ميکند کارهايي را که داور در زندان انجام داده در حالي که امير علائي داديار زمان داور بوده است؟ مشخص است که در زمان رضاخان، داور وزير دادگستري نسبت به زندانيان سياسي چه رفتاري داشته است و آيا رئيس شهربانيشان، سرپاس مختاري، توي زندان، که پزشک احمدي هم بوده، در آن موقع پروندههايي را که رسيدگي ميکرده، پروندههاي جزائي بوده يا سياسي؟ او به قدري با آقاي داور، وزير دادگستري رضاخان ــ که بعدها وزير دارايي شد ــ نزديک است که با او به وزارت دارائي ميرود و بعد رضاخان براي اينکه در زمان داور به سفارت آمريکا نزديک بشود، اللهيار صالح را ــ که بعدها از رهبران جبهه ملّي شد و در سفارت آمريکا دبير دوم يا مستوفي دوم بوده است، به وزارت دارايي ميآورد. با سفارش رضاخان، داور از اللهيار صالح دعوت ميکند به وزارت دارايي بيايد، به خاطر اينکه رضاخان به سفارت آمريکا نزديک بشود.
اينها افرادي هستند که بايد به نظر من، محققان ما، زندگيشان را، وارد به خدمت دولت شدنشان را از آن زمان مورد بررسي قرار دهند؛ تا زماني که اللهيار صالح عضو حزب ايران ميشود و بايد ببينيم، حزب ايران در چه مقطعي، بعد از شهريور 20، شروع به فعاليت کرده است؟ رهبرانش چه کساني بودند؟ دکتر بقائي، مکي، اينها اوّل عضو حزب دموکرات قوامالسلطنه بودند. به نظر من، اگر يک تحقيق جامعي درباره بيوگرافي اين آدمها بشود، اين قضايا دقيقا معلوم ميشود، چون ريشه در تاريخ دارد. يک واقعه تاريخي، وقتي به وجود ميآيد، بايد ريشههايش را در گذشتههاي دور ديد، ابتدا به ساکن به وجود نميآيد.
اشکال کار اينجاست که ما مقطعي به مسائل نگاه ميکنيم؛ در حالي که تاريخ يک زنجيره به هم پيوسته از شخصيتهايي است که در گذشته اثر گذاشتهاند و مسائلي است که جامعه در شخصيتها متقابلاً مؤثر بوده است. به نظر من، بدبختانه اين چنين تحقيقي در مورد تاريخ فدائيان اسلام، حتّي درباره تاريخ بعد از شهريور 1320 هم، به طور دقيق انجام نگرفته است.
به هر جهت، در اين زمان اميرعلائي وزير کشور است. برادران فدائيان اسلام ما معتقدند که اميرعلائي کينه مخصوصي از فدائيان اسلام داشته. سرلشکر حجازي ماسوني است. بعضي از دوستان اميرعلائي اخيرا ادعا کردهاند که اميرعلائي وزير کشور بوده؛ رئيس شهرباني نواب صفوي را دستگير کرده است، حال آنکه شهرباني آن موقع زير نظر وزارت کشور بوده، الآن هم هست؛ منتها الان فرمانده نيروهاي انتظامي را مقام معظم رهبري تعيين ميکند؛ آن موقع، رئيس شهرباني با نظر وزير کشور تعيين ميشده است.
حالا، يک نگاهي به ترکيب کابينه دکتر مصدق ميکنيم. در کابينه دکتر مصدق، سرلشکر فضلالله زاهدي، که بعدها سپهبد زاهدي شد، وزير کشور است. کريم سنجابي ــ که رئيس ايل سنجاب کرمانشاهان بود ــ وزير فرهنگ و او هم مورد توافق دربار بوده است؛ چون موقعي که جنازه رضاخان را به ايران ميآورند، يکي از کساني که زير تابوت رضاخان بوده کريم سنجابي است، به عنوان نماينده ايل سنجاب.
همه کساني که در کابينه دکتر مصدق حضور داشتند يا سرلشکر بودند يا قبلاً وزير بودند و يا عضو دستگاه. نه رفورم شده، نه انقلاب شده؛ فقط قانون ملّي شدن نفت و قانون خلع يد به مجلس رفته و يک سازش در اين ميانه انجام گرفته، که قرباني اين سازش، فدائيان اسلاماند.
شواهد تاريخي گفتههاي نواب صفوي، مصاحبههائي که 45 سال پيش انجام گرفته و امروز يک مورخ يا يک وقايعنگار ميآيد بررسي ميکند، ميبيند که نواب صفوي معتقد بوده به اينکه با نزديک شدن مصدق به دربار، در حال قرباني شدن است. در حالي که در جلسهاي که در منزل حاج محمود آقائي تشکيل شد و نواب صفوي با نمايندگان جبهه ملّي در آن مجلس بودند، دکتر فاطمي گفته بوده است: من، اصالتا از طرف خودم و نيابتا از طرف دکتر مصدق، در اين جلسه شرکت کردهام. هنوز هستند کساني که توي آن جلسه بودند. در آن جلسه اينها ميگويند: آقا شما رزمآرا را از صحنه خارج کنيد، ما حکومت را اسلامي اعلام ميکنيم. امروز نواب صفوي ميبيند حکومت اسلامي اعلام نشده، فقط قانون ملّي شدن نفت به مجلس رفته است.
يکي از کساني که انتخاب شدند تا بروند در آبادان از شرکت نفت خلع يد کنند، دکتر متيندفتري است که در زمان رضاخان نخستوزير بوده و عضو فراماسونري است. دکتر مصدق خويشانش را آورده است. درست است که چهرههائي مثل مهندس بازرگان هم هستند، امّا چنين چهرههايي و همينطور چهرههاي درباري هم در اين کميسيون خلع يد هستند.
پيشنهاددهنده نخستوزيري دکتر مصدق جمال امامي است. حالا دوستان دکتر مصدق افسانه ميبافند که جمال امامي ميخواست شگردي به کار ببرد. کدام شگرد را به کار ببرد. شگرد براي چه به کار ببرد؟
مجلس به او رأي اعتماد داده است. کدام مجلس؟ مجلسي که به رزمآرا رأي اعتماد داده بود. انتخابات مجددي که نشده بود؛ به همين جهت، بايد ريشه اختلاف را در توافق سران جبهه ملّي و دکتر مصدق با دربار ديد. نواب صفوي معتقد بود، اين ره که اين آقايان ميروند، به ترکستان است، همانطور که بعدا ديديد که نهضت ملّي نفت، با آن همه عظمتش، شکست خورد.