ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» تاريخ شفاهي » ظهور نواب صفوي در صحنه مبارزات آرمانگرايانه ديني

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

137

پیشینه فرش 

 

 

جریان شناسی سقوط پهلوی
سیر تاریخی ممنوعیت حجاب
پاکسازی و مرمت اسناد تصویری
نجم السلطنه

اخبارNEWS

تازه‌هاي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران در نمايشگاه کتاب تهران |+| سير تاريخي تحريم در کتاب «انديشه تحريم و خودباوري» منتشر مي‌شود ‎ |+|

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

ظهور نواب صفوي در صحنه مبارزات آرمانگرايانه ديني 

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدي عبدخدايي

 

در اين گيرودار است که کتاب احمد کسروي، در نجف اشرف، به دست نواب صفوي رسيد. نمي‏خواهم بگويم مرحوم نواب صفوي، جوان بيست و دو سه ساله آن روز، مي‏توانست امروز، مثل من پيرمرد شصت ساله، مضمون مادّه واحده را بفهمد. اغراض امپرياليسم را بداند، نظريات سوسياليسم را بداند. البته، بعدها مي‏دانست. امّا، اين يک آرمانگراي مذهبي است. يک آرمانگراي شيعي است. معصوم براي او مقدس است. فاطمه زهرا(س)، براي او مقدس است. امام صادق(ع) براي او معصوم است. توهين به اين معصوم توهين به تمام کيان ملّي و مذهبي اوست. تحمّلش برايش مشکل است.

 

جالب است برايتان بگويم، در همان موقع ايشان پيش آيت‏الله مدني شهيد محراب و علامه اميني صاحب الغدير درس مي‏خوانده. کتاب تا نجف رفته است. يعني توزيع کتاب به قدري گسترده بوده که در نجف اشرف به دست طلبه‏هاي جوان فارسي‏زبان هم رسيده است. نواب صفوي در عرض مدّت کمي، با وسايل آن روز، با وجود جنگ، با وجود اينکه سربازان انگليسي در عراق‏اند و پادگان حبّانيه را گرفته‏اند، وقتي مي‏بيند که به امام جعفر صادق(ع) توهين شده، کتاب را پيش مراجعي مثل مرحوم آيت‏الله حاج آقا حسين قمي مي‏برد و مي‏پرسد: حکم نويسنده اين کتاب چيست؟ آنها مي‏گويند، مهدورالدّم است. با عزم به اينکه اين خار را از سر راه مردم ايران بردارد، به ايران مي‏آيد. شايد آن روز نواب صفوي در اين فکر نبود که در پايتخت ايران چه مي‏گذرد؟ چه کساني به سفارتخانه‏ها رفت و آمد دارند؟ کيها پول از سفارتخانه‏ها مي‏گيرند؟ اصلاً وارد اين قضايا نبود؛ چون روزنامه‏هاي ايران را نمي‏خواند. صرفا با اعتقاد مذهبي و صرفا با اعتقاد شيعي خالص با مسئله برخورد مي‏کند.
 
همه مراجع مي‏گويند نويسنده اين کتاب مهدورالدّم است. مراجعه مي‏کند به مرحوم آيت‏الله مدني ايشان هم مي‏گويد: من سيزده دينار ــ واحد پول آن روز عراق ــ جمع کرده‏ام که ازدواج کنم، امّا چون تو مي‏خواهي بروي اين خار را از جلوي مسلمانها برداري، ازدواجم را مي‏گذارم براي يک وقت ديگري و اين سيزده دينار را به تو مي‏دهم. مخارج آمدنش از نجف به آبادان را مرحوم آيت‏الله مدني، با آن سيزده ديناري که براي ازدواجش پس‏انداز کرده بود، داد.



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org