بهاره فزوني
خليل اسفندياري بختياري پدر ثريا بختياري از ملکههاي ايران در زمان دودمان پهلوي، فرزند چهارم اسفنديارخان پسر حسينقلي خان ايلخاني بختياري بود. وي در شاهنشين مالمير شهر ايذه کنوني که در آن زمان مرکز حکومت خوانين بختياري بود 1، در سال 1281 شمسي به دنيا آمد.
ايل هفت لنگ که به دو طايفه مشخص ايلخاني و حاج ايلخاني تقسيم شده بودند از تيرههاي مختلف متشکل و محل ييلاق آنها در منطقه بختياري و محل قشلاق آنها در منطقه استان خوزستان بود. طايفه ايلخاني که اولاد ايلخاني گفته ميشوند داراي متنفذيني بودند که از آن جمله ميتوان رستم امير بختيار، جمشيد امير بختيار، ملکشاه ظفر ايلخان بختيار، خليل اسفندياري، سياوش و بهمن صمصام را نام برد.2 ثريا اسفندياري بختياري درباره خانوادهاش اين چنين مينويسد:
سردار اسعد پدر پدرم بود، او صاحب خدم و حشم فراوان و سواران زيادي بود و پس از ترک زندگي صحرانشيني دست به تأسيس و ساختن چند آبادي زد، بستگان و عموزادگان و عموها و داييها نيز به او تأسي نمودند و هر کجا که آب بود، همانجا مقيم شدند. از اين زمان بود که کشاورزي آنها گسترش پيدا کرد؛ رودخانه کارون از قلمرو حکومت آنها ميگذشت، قايقرانان که در مسير رودخانه يا از عرض آن عبور ميکردند، ميبايست يک حق گمرک ميپرداختند. با پول اين درآمد، پدربزرگم چندين پل معلق و جادهاي که در اين زمان تنها راه ارتباطي به سوي خليجفارس و اقيانوس هند بهشمار ميرفت، احداث کرد. پدر بزرگ و جدم مرداني بودند لايق و با تجربه. گرچه پدربزرگم، سردار اسعد، هرگز به اروپا نرفت، اما دوست داشت دورادورش را وسايل رفاه و آسايش غربي بپوشاند، هر سال فرستادگان معتمدش را به مسکو و سنپترزبورگ براي خريد پارچههاي گرانبها و و مبل و کريستالهاي بوهم (بخشي از چکسلواکي که مرکز يکي از مرغوبترين توليدات کريستال جهان است.) و ظروف نقره و ساير اشيا لوکس ميفرستاد. 3
وقتي پدرم، خليل اسفندياري بختياري، بزرگ شد متوجه گرديد عمويش که قيم او بود بسياري از ميراث پدري او را بالا کشيده و تنها چيزي که براي او مانده بود، کمي زمين و تعدادي سهم از شرکت نفت جنوب که کفاف مخارج تحصيل پدرم را در خارج ميداد. پدرم براي تحصيل در برلن اقامت گزيد. 4
چندي در مدرسه هنرهاي زيبا به آموختن موسيقي پرداخت ولي هيچ مدرکي بهدست نياورد. 5 پدرم در 22 سالگي که يک دانشجوي علوم سياسي بود، مادرم اوا کارل را که 16 سال داشت ديد و خواستار ازدواج با او شد. ولي چون ازدواج با زن اروپايي مشکل بود، کسب اجازه از خانواده پدرم دو سال طول کشيد دو سال بعد پدر و مادرم به ايران مراجعت کردند و من در سال 1934 در اصفهان متولد شدم. وقتي رضا شاه سهام نفت بختياريها را به قيمت کمي خريد، سردار اسعد بختياري که وزيرجنگ رضاشاه بود بازداشت گرديد و تمام عموهاي من نيز زنداني شدند، سردار اسعد در زندان جان سپرد و بزرگترين عموي من هم اعدام گرديد. در نتيجه وضع مالي ما بد شد. 6
خليل اسفندياري بختياري در اصفهان به کار فرهنگي پرداخت و در مدارس اصفهان موسيقي تدريس ميکرد. زندگاني او در حد متوسط از املاکي که پدرش باقي گذارده بود، ميگذشت، تا اينکه دخترش به نام ثريا اسفندياري بختياري به عقد محمدرضا شاه در آمد. با اين ازدواج، عده زيادي از بختياريها مصدر مشاغل حساس شدند. بنابراين لازم بود به کسي که منشاء اين همه نعمت براي بختياريها شده است، سهمي داده شود، ولي او حاضر به قبول شغل و مقام در ايران نبود و صرفاً ميل داشت در آلمان سمتي به او واگذار شود.
در 1330 يعني چند ماه بعد ازدواج شاه با دخترش با سمت وزير مختار، نماينده ايران در شوراي مالي متفقين در آلمان شد. از بودجه دولت ايران خانه و ساختمان مجللي خريداري و در اختيار او گذاشتند. در 1334 سفير کبير ايران در آلمان شد و پس از جدايي شاه با دخترش همچنان آن سمت را داشت تا اينکه در 1340 از کار برکنار شد. در مقام سفارت هيچگونه کار مثبتي از او سر نزد. او فقط از امتيازات زندگي اشرافي بهره ميگرفت و روزگار را به عياشي و خوشگذراني ميگذراند. 7
خليل اسفندياري بختياري مشاغلي از جمله وزير مختار در آلمان، نماينده ايران در شوراي متفقين، مشاور عالي اقتصادي افتخاري در آلمان و هلند، سفيرکبير در بن ... را عهدهدار بوده است. وي املاک زيادي در سراسر کشور داشت و پس از آخرين مسافرت به ايران در کشور ماند و طي چند دوره مسافرت بخشي از اين املاک را در گرگان، اصفهان، سرخ حصار و نارمک، قهفرخ شهر کرد و خوزستان به فروش رساند؛ در طول خدمت به رژيم پهلوي نشان درجه اول همايون را نيز دريافت نمود. 8
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. fa.wikipedia.org/wiki
2. انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، روزشمار چهارمحال بختياري (تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1388)، ج 1، ص شش ـ هفت.
3. ثريا اسفندياري بختياري، لوئي والنتين، کاخ تنهايي ثريا اسفندياري بختياري، ترجمه امير هوشنگ کاوسي (تهران: نشر البرز، 1372)، ص 1-3.
4. مصطفي الموتي، ايران در عصر پهلوي (لندن: [بينا]، 1994-1988)، ج 10، ص510.
5. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظام معاصر ايران (تهران: نشر گفتار، نشر علم، 1380)، ج1، ص 117 .
6. مصطفي الموتي، ص 510.
7. باقر عاقلي، ص 117.
8. دولتمردان عصر پهلوي: به روايت اسناد ساواک، تدوين شوراي نويسندگان مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات (تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1385)، ج 1، ص102 .