ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » اسدالله علم وزير کشور در کابينه علاء

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

اسدالله علم وزير کشور در کابينه علاء 

مظفر شاهدي

 

پس از عزل زاهدي، حسين علاء را که آلت فعلي بيش نبود و هيچ‌گونه خطري نيز از سوي او احساس نمي‌شد به جاي زاهدي به نخست‌وزيري منصوب کردند. به ويژه اين که اسدالله علم در کابينه او با عنوان وزير کشور نقش اصلي را ايفا مي‌کرد.

 
از اين زمان به بعد انتخاب و عزل وزرا و به ويژه نمايندگان مجلس شوراي ملي و سنا صرفاً به ميل شاه و مشاور اصلي‌اش اسدالله علم صورت مي‌گرفت.
 
چنانکه حسين علا نتوانست در انتخاب اعضاي کابينه‌اش دخالتي بکند، زيرا دفتر سياسي و در رأس آن اسدالله علم پيش از اين با نظر محمدرضا شاه، اعضا کابينه را انتخاب کرده بودند. حسين علا در اين دوره دو بار پياپي تشکيل کابينه داد. اولين کابينه وي در 17 فروردين 1334/1955م و دومين کابينه او در 23 خرداد 1335/م1956 تشکيل شد. در هر دو کابينه اسدالله علم وزير کشور بود. در واقع به دليل حساسيتهاي مسائل داخلي نظير انتخابات مجلس و غيره وجود وي در رأس وزارت کشور ضروري مي‌نمود، زيرا هدف شاه روي کار آوردن کابينه‌اي بود که بتواند مستقيماً از او دستور بگيرد و يا مجري فرامين او باشد. مسئله چگونگي انتخاب و گزينش نمايندگان مجلس شوراي ملي نيز يکي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي فکري شاه بهشمار مي‌آمد. بنابراين، شاه مي‌توانست با قرار دادن شخص اسدالله علم در رأس وزارت کشور، در امر انتخابات مجلس نيز اعمال نظر کند.
 
اسدالله علم که به عنوان وزير کشور دولت علا برگزيده شده بود، در واقع سخنگوي شاه در هيئت دولت و مجري دستورات او در مجلس بود. زماني که عزل سپهبد زاهدي از نخست‌وزيري اعلام شد، طرفداران زاهدي در مجلس شوراي ملي اعتراض شديد به راه انداختند.
 
براي نمونه رضا افشار نماينده مجلس شوراي ملي طي نطقي در مجلس گفت: «مطابق قانون اساسي مورد انکار کسي نيست که عزل و نصب وزرا با اعليحضرت همايوني است. ما بايد در وقايع و حوادثي که در اين کشور صورت مي‌گيرد، و در زندگاني سياسي ما و مملکت ما مؤثر است، وارد باشيم. وکلا مي‌خواهند بدانند علت رفتن سپهبد زاهدي براي چه بوده است ...1
 
در پي نطق رضا افشار تشنجاتي بين نمايندگان طرفدار و مخالف زاهدي در مجلس درگرفت. طرفداران زاهدي خواستار توضيح حکومت درباره دلايل عزل وي بودند. اما بديهي بود که شاه نمي‌توانست باتوجه به خصوصيات ويژه زاهدي، او را تحمل کند. مخصوصاً اين که زاهدي و پسرش اردشير به دليل رهبري کودتاي ضد مصدق خود را تاج‌بخش خطاب مي‌کردند. اين قبيل ژستها بشدت شاه را عصباني مي‌کرد. شاه براي اين که از اين قبيل مسائل رهايي يابد و خود را از زير تعهدات و توقعات کساني که خود را به نحوي در شکست مصدق سهيم مي‌دانستند، خلاص کند، و از سوي ديگر به طرفداران زاهدي و امثال وي تفهيم کند که ديگر زمان بر خود باليدن آنها به سر آمده است، اسدالله علم را که در اين هنگام وزير کشور بود مأمور کرد تا در مجلس شوراي ملي ــ دوره هجدهم که اغلب از طرفداران زاهدي بودند ــ اين موضوع را با قاطعيت به نمايندگان تذکر دهد.
 
علم در مجلس چنين گفت:
اينجا صحبت شد به کساني که در 28 مرداد خدمت کرده‌اند بايد پاداش داده شود. البته بايد پاداش بگيرند ولي ما نمي‌توانيم به عنوان اين که کسي در 28 مرداد خدمتي کرده جان و مال و ناموس مردم را در اختيار او بگذاريم. اگر خدمت کرده بايد از جاي ديگر پاداش بگيرد. ديروز در مجلس سنا بحث شده بود که يک کسي که سر اسب اعليحضرت فقيد را حفظ کرده از کار برکنار شده است. بنده تصور نمي‌کنم اين موضوع باعث ايراد باشد و تصور مي‌کنم ما ملزم نيستيم کسي را که سر اسب مجسمه را حفظ کرده احتمالا اگر صالح نباشد سر کار نگهداريم.2
 
ايراد اين سخنراني از سوي علم در واقع به معناي پايان دادن به باج‌خواهي مدعيان شرکت در کودتاي 28 مرداد 1332/1953م بود. علم با توجه به نفوذ فراواني که در اين دوره ميان مطبوعات و اهل قلم وابسته به خود داشت، محتواي سخنان خود را در مجلس سريعاً از طريق جرايد منتشر کرد. در اين ميان دو تن از دوستان علم، يعني رسول پرويزي، و جهانگير تفضّلي که هر دو اهل قلم بوده و در جرايد طرفدار شاه، به نفع شاه و علم قلم‌فرسايي مي‌کردند، در تأييد سخنان اخير اسدالله علم در روزنامه ايران ما مي‌نويسند:
... کار ندارم که روز 28 مرداد چند نفر در گود بودند و چه کساني منتظر نتيجه جنگ به شکل ذوحياتين زندگي مي‌کردند، ولي اين قدر مي‌دانم که بعد از 28 مرداد ثابت شد که روي يک تانک دو هزار نفر نشسته و راديو را اشغال کردند. از اين عده شما مي‌توانيد طلبکاران 28 مرداد را حدس بزنيد. خلاصه هر کس در صورتش يا گردنش سالکي بود گفت جاي تير است و در 28 مرداد اتفاق افتاده و هر کس در کوچکي سينه يا پهلو يا پشتش را حجامت کرده بودند گفت جاي کارد 28 مرداد است ...3
 
نويسنده در ادامه نوشته‌اش ضمن تمجيد و تحسين از اسدالله علم به خاطر ارائه سخنراني بر ضد مدعيان پاداش شرکت در کودتاي 28 مرداد 1332/1953م، اضافه مي‌کند که: «نطق مردانه امير اسدالله علم در مجلس شوراي ملي بدين بازي خاتمه داد. بخصوص وقتي که گفت ما نمي‌توانيم به نام 28 مرداد باج بدهيم و هر کس ولو جاني و دزد از آب درآمده باشد را آزاد بگذاريم که به جان و مال مردم ابقاء نکنند و هنرشان اين باشد که در 28 مرداد جفتک و چهارگوش زده‌اند».4
 
برخي از نمايندگان مجلس شوراي ملي به نطق اسدالله علم اعتراض کردند، به ويژه سخنان او درباره عاملين کودتاي 28 مرداد را توهين به شخص زاهدي تلقي کرده و دولت حسين علا را به بي‌لياقتي متهم ساختند. در اين ميان رضا افشار در اعتراض به سخنان علم و انتقاد از دولت علاء گفت: «اين کابينه با احساسات مراجع تقليد ملاعبه، و با تمايلات اکثريت قريب به اتفاق مردم نجيب ايران مکابره، و حتي وثايق و تعهدات بين‌المللي را نيز مورد احترام قرار نداده است... بي‌شبهه وزارت کشور، که محور سياست عمومي مملکت ماست، سپرده به دست ‌جواني ]اشاره اسدالله علم که حدود 35 سال سن داشت [ نمي‌شد...» 5
 
بهرغم مخالفتهاي برخي از نمايندگان مجلس، سرانجام کابينه حسين علا از مجلس رأي اعتماد گرفت و اسدالله علم به عنوان وزير کشور، مسئوليت سنگيني را عهده‌دار شد.
 
علي‌نقي عاليخاني، دوست علم و ويراستار کتاب يادداشتهاي علم در بخشي از مقدمه کتاب ياد شده مي‌نويسد:
              ... دولت بعدي را در 29 فروردين 1334/ آوريل 1955، حسين علا تشکيل داد و به دستور شاه علم را به وزارت کشور منصوب کرد. انتخابات دوره پيشين مجلس ]دوره هجدهم[ را زاهدي مطابق ميل خود انجام داده بود و اين بار شخص مورد اعتماد شاه در وزارت کشور مي‌بايست ترتيبي بدهد که نمايندگان سرسپرده به شاه از صندوق انتخابات بيرون بيايند. اين جريان به علم امکان داد بيش از پيش با سياست داخلي کشور و سردمداران محلي و سياست ‌پيشه‌گان روز آشنا شود و گروهي از دوستان و هواداران خود را به مجلس وارد کند يا به کار در دستگاههاي دولتي بگمارد. 6
 
به اين‌ترتيب در انتخابات دوره نوزدهم با دخالت مستقيم اسدالله علم، «براي نخستين بار نمايندگان مجلس مستقيماً از طرف خود شاه تعيين شدند». 7
 
هر چند اکثريت نمايندگان مجلس شوراي ملي، دوره هجدهم، از منتخبين سپهبد زاهدي نخستوزير وقت بودند، اما اين امر به معناي عدم دخالت اسدالله علم در انتخابات دوره هيجدهم نبود. علم به ويژه با نفوذي که حداقل در مناطق تحت نفوذ خاندانش در سيستان و قاينات داشت، تلاش گسترده‌اي را براي برگزيدن نامزدهاي دلخواه در اين مناطق انجام داد. علم در اين مورد هزينه‌هاي هنگفتي سرمايه‌گذاري کرده بود. در نامه‌اي که از طرف يکي از طرفداران علم در سيستان و قاينات به نام محمدحسين نارويي درباره انتخابات دوره هجدهم براي علم ارسال شده است، عمق اعمال نفوذ علم را در آن نشان مي‌دهد:
... يکي از نکاتي که ناچار از ذکرش مي‌باشم، موضوع انتخابات دوره هيجدهم مي‌باشد. تصديق مي‌فرمايند با اوضاع و احوال فعلي سيستان و تشنجاتي که بين مردم آن حکم‌فرماست کوچک‌ترين غفلت و تسامح، بزرگ‌ترين ضربت را بر پيکر ماها وارد ساخته و مي‌سازد. تنها چيزي که در انتخابات دوره هيجدهم باعث پيشرفت دستورات و برآورد اميال آن جناب گرديد صددرصد اول فعاليت و زحمات طاقت‌فرساي من و در ثاني افتتاح مجالس مودت و دوستي و مفتوح گزاردن سرکيسه بود که نقشه و اقدامات سرّي خائنانه خائنين را که در ظاهر موافق و در باطن مشغول فعاليت و خراب‌کاري بودند، نقش بر آب و خنثي کرد که بالنتيجه موفقيت به چنگ آمد ... متأسفانه نسبت به هزينه انتخاباتي هم که بنا به دستور شخص خودتان سياهه آن تنظيم و مدتي است تقديم گرديده تصميم قطعي اتخاذ نفرموده و جز وعده امروز و فردا نتيجه ديگري عايدم نگرديده است... 8
 
جهانگير تفضلي که خود در دوره هجدهم با اشاره شاه و مساعدت اسدالله علم از شهر زابل نامزد به اصطلاح مجلس شوراي ملي شده بود در اينباره ميگويد: «... نفوذ وسيع اميراسدالله علم توانست ... مرا نيز به مردم زابل تحميل کند» و اين در شرايطي بود که خود تفضلي اقرار ميکند: «من که بسياري از شهرهاي ايران را ديدهام حتي زاهدان و قسمتي از بلوچستان را، زابل را نديده بودم و هنوز هم نديدهام». 9 اما در دوره نوزدهم انتخابات مجلس شوراي ملي نقش علم در انتخاب و گزينش نمايندگان دلخواه شکل جدي‌تري به خود گرفت. بهويژه اين که اينک وي در سمت وزير کشور بکار مشغول بود. به دنبال تصميم شاه و علم براي گزينش نمايندگان دلخواه در دوره نوزدهم بود10 که سيل درخواستها و تقاضاهاي نمايندگي از سوي نامزدهاي مختلف به سوي اسدالله علم وزير کشور روان شد، و وساطتهاي فراواني توسط افراد متنفذ و در عين حال وفادار به علم درباره نامزدهاي نمايندگي صورت گرفت. نفوذ اسدالله علم در اين دوره در بين گروههاي مختلف گسترش يافته بود. علم بهويژه در تلاش بود تا در بين اقشار فرهنگي کشور براي خود جايي باز کند. وي در اين راه تا حدود زيادي موفق شد و توانست برخي از چهره‌هاي فرهنگي کشور را به سوي خود جذب نمايد. از جمله اين افراد احسان يارشاطر بود. يارشاطر که در ميان محافل علمي و روشنفکري کشور داراي اسم و رسم بود به جرگه هواداران علم پيوسته بود. با توجه به روابط صميمانه‌اي که ميان وي و اسدالله علم وجود داشت برخي از نامزدهاي نمايندگي مجلس به او متوسل مي‌شدند تا براي آنها در نزد علم پادرمياني کند تا شايد مورد توجه علم قرار گيرند. احسان يارشاطر در اين‌باره طي نامه‌اي به اسدالله علم، وزير کشور، مي‌نويسد:
سرور گرامي‌ام ـ بعضي از دوستان و آشنايان به گمان اينکه عنايت سرکار شامل حال بنده است خواسته‌اند که مراتب اشتياق آنها را در امر وکالت به عرض حضرتعالي برسانم: 1) آقاي حاتم، ليسانسيه دانشسراي عالي ... جوان برومند و سخنگوست بسيار هم مشتاق زيارت سرکار است و خود را مجري نظريات و طرحهاي سرکار مي‌داند؛ 2) آقاي علي‌اصغر امامي اهري، رئيس دانشسراي پسران؛ 3) دکتر برهاني، جواني است مساعد و اهل خدمت ... فعلاً يک آرزو دارد و آن زيارت سرکار است؛ 4) دکتر اقصي؛ 5) دکتر عبدالرضا نائيني ... البته محتاج تذکر نيست که اينها همه خود را بنده معتقد و دولت‌خواه مي‌دانند ... با عرض ارادت. احسان يارشاطر.11
 
اسدالله علم در عين حال وظيفه داشت دشمنان شاه و گروههاي معارض خود را به طرق مختلف تطميع و يا زور ساکت نمايد. از بزرگ‌ترين گروههاي معارض حکومت شاه در اواخر دهه 1320ش/1940م عناصر حزب توده، جبهه ملي و گروههاي مذهبي بودند. حزب توده از جمله گروههايي بود که فعاليت آن از سوي رژيم شاه ممنوع اعلام شده بود. از اتهامات حزب توده، ايجاد رابطه و تبادل اطلاعات با رژيم شوروي، جاسوسي، و ترور ناموفق شاه در سال 1327ش/ 1948م بود.
 
شبکه جاسوسي و اطلاعاتي علم به پشتيباني انگلستان و امريکا براي به زانو درآوردن حزب توده روشهاي مختلفي را دنبال کرد. يک روش، نفوذ به درون حزب و شناسايي اعضاي مهم و تطميع و نهايتاً دعوت آنها به سوي خود بود. اصطلاح توده‌ايهاي انگليسي که در اين دوره باب شد ارتباط کامل با اين قضيه داشت.
 
نويسنده کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوي در اين‌باره چنين مي‌نويسد:
... اصطلاح توده‌ايهاي انگليسي در دوران محمدرضا سر زبانها افتاد. از وجود چنين سازماني اطلاع دقيق ندارم، ولي مسلماً چنين شبکه‌اي از مأمورين اينتليجنس سرويس انگلستان در حزب توده وجود داشته و به احتمال قوي هدايت اين شبکه با اسدالله علم بوده است. پس از 28 مرداد علم تعدادي از اين عناصر را به مقام و منصب و ثروت رساند. تعدادي از اين افراد از نزديکان و مشاوران علم شدند. مانند رسول پرويزي (مشاور علم و سناتور) و محمد باهري (معاون اول علم در وزارت دربار) فرد اخير نفوذ زيادي پيدا کرد و از دوستان صميمي علم بود. هادي هدايتي که مدتي وزير آموزش و پرورش بود از همين شبکه بود ... به هر حال غرض اينست که نقش علم در حمايت از توده‌ايهاي سابق و رخنه آنها را در مقامات بالا توضيح دهم. مسلماً علم اين نقش را بدون دستور سرويسها انجام نمي‌داد و مسلماً تعداد زيادي از اين افراد از همان ابتدا مأمور انگليس بوده و به احتمال قوي با علم ارتباط داشته و خدمت بزرگي انجام داده بودند که لايق وزارت و وکالت و سناتوري و معاونت دربار تشخيص داده مي‌شدند.12
 
رسول پرويزي ازجمله افرادي بود که قبلاً عضو حزب توده بوده و فعاليتهاي علني زيادي برضد رژيم شاه انجام داده بود. اسدالله علم با رخنه‌اي که در صفوف عناصر حزب توده ايجاد کرد، توانست برخي از اعضاي سرشناس اين حزب از جمله رسول پرويزي را به سوي خود جذب کند. پرويزي که از اعضاي مطلع حزب توده بود، کمکهاي ذي‌قيمتي در اختيار علم قرار داد. وي در شناسايي افراد مخالف رژيم سهم عمده‌اي داشت. پرويزي، سالها در کنار علم به عنوان مشاور باقي ماند، او حتي توانست به کمک علم به مقام سناتوري هم برسد.13
 
صدور اعلاميه‌هاي جعلي و در عين حال رعب‌آور بنام حزب توده جهت بزرگ‌نمايي خطر حزب توده براي مردم از جمله ترفندهاي شبکه جاسوسي علم بود که با همکاري توده‌ايهاي انگليسي وابسته به خود، و شبکه‌هاي اطلاعاتي انگلستان و آمريکا بدان مبادرت مي‌کرد. جعل امضاي حزب توده در ذيل اعلاميه‌اي که متن آن توسط شبکه اطلاعاتي علم تهيه شده بود، در ميان مردم ايجاد رعب و وحشت و انزجار مي‌کرد.
 

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org