حميرا رنجبر عمراني
پس از برکناري رضاشاه و روي کار آمدن محمدرضا پهلوي، تشکل زنان همچنان مورد توجه بود. به طوري که روز به روز بر تعداد انجمنها و جمعيتهاي زنان افزوده ميشد. اين افزايش تشکل تقريباً با طرح انجمنهاي ايالتي و ولايتي دولت مصادف شد. در سالهاي 1340-1350، حکومت پهلوي به منظور تحکيم قدرت بيشتر به سمت امريکاييها متمايل شد و به توصيه طراحان امريکايي، طرح انقلاب سفيد را در ايران به اجرا درآورد. هدف مهم اين طرح، خروج ايران از بافت سنتي در سطح وسيع و وارد ساختن آن به دوران نوين اقتصادي اعلام شد. اما نتيجه آن بروز بيثباتيِ اقتصادي، از بين رفتن کشاورزي، و ظهور صنايع مونتاژ بود. در مرحله اجراي اين طرح نيز تعارضات بسياري در جامعه پيش آمد؛ به طوري که بيشتر نيروهاي مذهبي و روشنفکر به عوارض طرح واقف شده، با آن مخالفت کردند. در اين ميان، حکومت نيز نيروهاي متعددي را در مقابل مخالفان خود مجهز ساخت. ازجمله نيروي زن غربگرا که از ابتداي تأسيس کانون بانوان تا تأسيس شوراي عالي زنان ايران در پيشبرد اهداف غربگرايانه حکومت، عملکردي مؤثر و کارآمد از خود نشان داده بود، مورد توجه بيشتر حکومت قرار گرفت. به همين دليل، سازمان زنان ايران با امکانات مالي و اجرايي بيشتر در صحنه ايران ظهور کرد. به اين ترتيب، سازمان زنان ايران مولود تغيير شکليافته بسياري از جمعيتهايي شد که از ابتداي مشروطيت شکل گرفته و رشد کرده بودند. پس در فعاليتهاي سياسي، البته به اقتضاي سياستهاي حکومت شرکت جست.
با روشن شدن نقش سازماندهي زنان در پيشبرد اهداف سياسي، حکومت درصدد حمايت بيشتر از تشکلهاي زنان برآمد. زناني که با عنوان عناصر جديد، نقش مؤثر خود را در جريانهاي مختلفي چون کشف حجاب و طرح انجمنهاي ايالتي و ولايتي نشان داده بودند، در انقلاب شاه و مردم، وظايف ديگري را بر عهده گرفتند و با حمايت مالي دولت، سازمان زنان ايران را به وجود آوردند.
البته پس از شهريور 1320 و استقرار حکومت محمدرضا پهلوي از اشاعه سازمانهاي زنان حمايت چنداني نشد ولي به تدريج از سال 1322، برخي جمعيتهاي مختلف در ائتلاف با يکديگر، سازمان همکاري زنان را تأسيس کردند تا در عين تمرکز نيروهاي خود به شکل منسجمتري عمل کنند. 1 به اين ترتيب، در اولين سالهاي حکومت محمدرضا جمعيتهاي زنان تنها در حفظ موجوديت خود کوشيدند. پس از آنکه پايههاي قدرت سياسي حکومت استقرار يافت، اين جمعيتها بار ديگر تقويت شدند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده شد، به ويژه، در سالهاي 25ـ1322، تأسيس انجمنهاي زنان با شکلها و عناوين مختلف به اوج خود رسيد که اغلب، از سوي حکومت و سياسيون حمايت ميشدند. مؤسسان آنها کساني بودند که تا قبل از اين دوران نيز دستي در سياست داشتند و با انگيزه سوق دادن افکار عمومي به سمت فرهنگ غربگرا به چنين فعاليتهايي دست ميزدند. 2 پوشش ظاهري اين تحرکات مطلع کردن زنان درباره مسائل اجتماعي، انجام امور خيريه به نفع طبقات کمدرآمد، تشکيل کلاسهاي اکابر براي بالا بردن سطح سواد تا قبل از واگذاري آموزش عمومي به وزارت فرهنگ، از اهداف جمعيتهاي زنان بود. حمايت حکومت از جمعيتهاي زنان بهترين شاهد اين مدعاست که اين جمعيتها همگام و همراه با سياستهاي حکومت بودند؛ زيرا در غير اين صورت با توجه به مخالفت قاطبه مردم با اين نوع تحرکات غربگرايانه، فعاليت آنها در سطح وسيع امکانپذير نميشد. علاوه بر اين، جمعيتها تنها به لحاظ صوري با يکديگر تفاوت داشتند و اغلب، انگيزه يکساني را دنبال ميکردند. به همين دليل در مواقع حساس و با تشخيص سياستگذاران به راحتي در يکديگر ادغام ميشدند. 3
اگرچه بررسي هر يک از جمعيتهاي زنان چندان دور از مباحث مربوط به سازمان زنان ايران نيست، ولي به دليل تعدّد بسيار اين جمعيتها و عدم وجود اسناد و مدارک خاص براي هر يک از آنها و تنها جهت روشن کردن پيشزمينههاي اجتماعي، سياسي در شکلگيري سازمان زنان، خلاصهاي از عملکرد آنان ذکر خواهد شد.
وجه مشترک اغلب جمعيتهاي زنان، اعلام تأسيس کلاسهاي اکابر بود که در واقع، بهترين راه نفوذ در ميان طبقات مردم به شمار ميرفت. با تشکيل کلاسهاي فوق و يا کلاسهاي آموزش خياطي، آرايش، قلاببافي و...، صاحبان انديشه تجددگرايي به راحتي با اقشار مختلف ارتباط حاصل کرده، به تلقين و آموزش تفکرات خود ميپرداختند. ازجمله اين جمعيتها جمعيت پرورش کودک (تأسيس 1325)، انجمن مبارزه با بيسوادي زنان (1325)، انجمن معاونت عمومي زنان شهر تهران (1325)، جمعيت شير و خورشيد سرخ بانوان (1328) و... بودند.
برخي از جمعيتها با عناوين مختلف در محلات و مناطق شهرها شکل ميگرفت که اهداف اصلي آن، تأمين بهداشت و آباداني محله و منطقه مسکوني عنوان ميشد. علاوه بر آن، فعاليتهاي عمومي مانند کلاسهاي آموزشي و يا فعاليتهاي تبليغاتي نيز انجام ميشد. انجمن کوي يوسفآباد يا انجمن زنان و دختران نارمک ازجمله چنين جمعيتهايي بودند. 4
بعضيازجمعيتها، هدفخودرا ارتقاي سطح فرهنگي زنان ووارد نمودن آنان بهپستهاي مديريت و سمتهاي سياسي اعلام ميکردند. جمعيت راه نو وانجمن بانوان فرهنگي ازجمله اين جمعيتهابودند. 5
جمعيتهايي نيز با سرمايهگذاري کشورهاي خارجي تأسيس ميشدند و با همکاري زنان خارجي به فعاليتهاي داخل و خارج از کشور ميپرداختند. باشگاه بينالمللي زنان که به وسيله امريکاييها و ايرانيها تأسيس شده و وابسته به اتحاديه بينالمللي زنان در امريکا بود و همسران سفيران برخي از کشورها به عضويت آن درآمده بودند، از اين جمله بود. 6
اشتراکات شغلي و حرفهاي، عامل ديگري در تشکيل جمعيتهايي مانند جمعيت زنان کارمند و جمعيت دختران دانشجو بود. اهداف عمومي اين جمعيتها، تأمين حقوق بيشتر در مسائل شغلي و تحصيلات و امکانات ويژه طبقاتي بود. 7
برخي از جمعيتها نيز با انتخاب عناوين خاص، خود را به سازمانهاي بينالمللي منسوب ميکردند و با ايجاد ارتباط با اين سازمانها، در برنامهريزي تشکيلات خود از همان سازمانها الگو ميگرفتند. سازمان زنان طرفدار اعلاميه حقوق بشر از اين گونه جمعيتها بود. 8
سازماندهي و نحوه اداره اين جمعيتها، با اقتباس از الگوهاي مشابه در کشورهاي غربي بود. زناني که در رأس هيأت مديره قرار داشتند، با سفرهاي مختلف و ارتباط با جمعيتهاي زنان کشورهاي مختلف، اهداف و عملکرد خود را تدوين ميکردند. 9
بيشتر اين جمعيتها به وسيله کميسيونهاي متعدد اداره ميشدند. در رأس هر کميسيون يک هيأت مديره قرار داشت کميسيونهاي مذکور عبارت بودند از:
1. کميسيون تبليغات و انتشارات: در اين کميسيون، برنامههاي مربوط به نشر کتاب و مقاله از سوي نشريات هفتگي تدوين ميشد. کليه فعاليتهاي مربوط به تبليغات در جهت اهداف جمعيتها، از سوي اين کميسيون هماهنگ ميشد. اين برنامههاي تبليغي، اغلب شامل بزرگداشت روز 17 دي، روز مادر، تبليغ بيحجابي، معرفي زنان متجدد، تجليل از برنامههاي تجددگراي حکومت با عنوان اعطاي آزادي و حقوق زنان بود. مجلات مخصوص زنان، مانند اطلاعات بانوان و زن روز، مهمترين و عمدهترين بخش اين فعاليتها را به مردم معرفي ميکردند. 10 بيشترين فعاليت و هزينه جمعيتها مربوط به اين کميسيون بود.
2. کميسيون بهداشت و خيريه: از کميسيونها و بخشهاي مهم جمعيتهاي زنان بود که با رسيدگي به امور بهداشتي مناطق جنوب شهر و يا طبقات مستمند، بيشترين نفوذ را در ميان طبقات مختلف داشت، گروههاي وابسته به اين کميسيون با برنامهريزيهاي هيأت مديره از مناطق مختلف بازديد کرده، سپس با مراجعه به شهرداريها و مسئولان دولتي در سطح بسيار محدود و يا از طريق بودجه جمعيتها به تأمين نيازهاي مناطق پرداختند. 11
3. کميسيون فرهنگي: وظيفه تشکيل کلاسهاي سوادآموزي براي زنان بيسواد و کلاسهاي تقويتي و تجديدي براي دانشآموزان بيبضاعت برعهده اين کميسيون بود 12 که عملکرد آن به دليل رقم بالاي بيسوادي و تعداد کم نيروهاي متخصص در جمعيتها بسيار محدود و متفرق بود.
4. کميسيون هنري: اين بخش با کلاسهاي آموزش خياطي، آرايش، آشپزي، خانهداري، گلدوزي، رقص، و موسيقي ــ صرفنظر از جنبههاي آموزشي ــ بسياري از زمينههاي تحقق اهداف تجددگرايي را فراهم ميکرد. 13 به اين ترتيب، زن ايراني با بسياري از نمودهاي فرهنگ غربي از طريق مدلهاي لباس در آموزش خياطي و شيوههاي آرايش غربي در کلاسهاي آرايشگري آشنا ميشد.
5 . کميسيون حقوقي: وظيفه اين کميسيون، فعاليت در جهت اصلاح قوانين مدني و حقوقي به نفع زنان اعلام شد، اعضاي اين کميسيون زنان حقوقدان بودند. يکي از اقدامات اين کميسيون، تشکيل جمعيت راه نو و ارائه طرح جديد به مجلس در سال 1343 با تقاضاي برابري حقوق مدني با مردان بود. 14
6. کميسيون ازدواج و تحکيم خانواده: تعليم و تربيت دختران به منظور ارتقاي سطح زندگي در زمينه بهداشت و تربيت فرزند، فعاليت براي بالا بردن سن ازدواج با انتشار بيانيه و اجراي سخنراني و مشاورههاي خانوادگي از وظايف اين کميسيون بود. 15
7. کميسيون ازدياد عضو و امور مالي: وظيفه جذب اعضاي جديد و تأمين منابع مالي جمعيتها به عهده اين کميسيون بود که آن را از طريق دريافت حق عضويت اعضاء و درآمد حاصل از اجراي برنامههاي مختلف يا فروش محصولات صنايع دستي که به وسيله زنان آماده شده بود، تأمين ميکرد. 16
8 . کميسيون روابط بينالملل: ايجاد ارتباط بين جمعيتهاي زنان در ايران را با ساير جمعيتهاي کشورهاي مختلف برعهده داشت. 17
هر يک از کميسيونهاي مذکور، برنامههاي گستردهاي را در راستاي اهداف جمعيتهاي زنان اعلام ميکردند. در صورتي که اين اهداف، عملا به دليل عدم دستيابي به منابع مالي، اغلب در سطح بسيار محدودي اجرا ميشد. علاوه بر اين، به دليل تعدد جمعيتها و عدم وجود يک برنامهريزي تدوين شده و مشخص، عملکرد و بازتاب آن عميق نبود؛ به طوري که اغلب، اهداف سياسي دولت را تأمين نميکرد. از طرفي، مهمترين خواسته اين جمعيتها آن بود که يکي از اعضاي خانواده سلطنتي و يا وابستگان درجه اول سياسي، رياست افتخاري اين جمعيتها را برعهده بگيرند. تصور عمومي بر اين اصل قرار داشت که در اين صورت، حمايت دستگاههاي دولتي و اجرايي، شامل حال آنها خواهد شد. 18 البته تمامي جمعيتهاي فعال در آن دوران به اين نتيجه رسيده بودند که به شکل متفرق نميتوانند به اهداف خود دست يابند. حکومت نيز از زمان تأسيس کانون بانوان به تجربه دريافته بود که براي پيشبرد اهداف تجددمآبي و سوق قشر عظيم جامعه زنان ايراني به شکل غربي، به يک نيروي هماهنگ و منسجم نياز دارد. بنابراين، تصميم گرفت که جمعيتهاي زنان را تحت يک مديريت منسجم و واحد در همديگر ادغام کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بدرالملوک بامداد. هدف پرورش زن. تهران، نشريات شرکت مطبوعات، 1318، ص 105 .
2. صفيه فيروز. رئيس جمعيت شوراي زنان ايران (1322) و مهرانگيز دولتشاهي ــ رئيس جمعيت راه نو ــ ازجمله اين افراد بودند. دولتشاهي در سازمانهايي مانند سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي، انجمن حمايت از زندانيان و بنگاه عمران کشور فعاليت داشت.
3. چنانکه به دستور حکومت در سال 1338، پنجاه جمعيت در يکديگر ادغام شدند و عنوان شوراي عالي زنان ايران را با رياست اشرف پهلوي پذيرفتند.
4. مجله اطلاعات بانوان. سال 1340، ش21. ص37 ؛ نشريه شوراي عالي زنان ايران. ش 20. ص 11 .
5. مجله اطلاعات بانوان. سال 1337. ش 67. ص3؛ سال 1340. ش 211. ص 4 .
6. همان. سال 1340. ش 251. ص 22 .
7. نشريه شوراي عالي زنان. ش 11. ص 22. مجله اطلاعات بانوان. سال 1338. ش103. ص 3 .
8. همان. سال 1337. ش 82. ص 5 .
9. بدرالملوک بامداد. همان کتاب. ص 80-88 .
10. مجله اطلاعات بانوان. سال1339. ش57. صص4-5؛ سال1340. ش253. ص2. در اغلب شمارههاي اين مجله و در صفحات اوليه 5 تا 3، مجموعه فعاليتهاي تبليغاتي جمعيتها اعم از برگزاري جشنها، کنفرانسها، جلسات سخنراني و اقدامات جمعيتها به تفصيل بيان ميشد.
11. همان. سال 1335. ش 46. ص 5 .
12. همان. سال 1340. ش 212. ص 53 .
13. نشريه شوراي عالي جمعيتهاي زنان ايران. ش 11. ص 12 .
14. مجله اطلاعات بانوان. سال 1343. ش 366. ص 2 .
15. همان. سال 1340. ش 247. ص 3 .
16. نشريه مدراسيون دموکراتيک بينالمللي زنان ايران. صص 2-11 .
17. مجله اطلاعات بانوان. سال 1341. ش 260. ص 4 .
18. آرشيو اسناد وزارت امور خارجه ايران. اسناد احزاب سياسي. سال 1342 .