دکتر ادوارد ياکوب پولاک پزشک آلماني است که به مدت 10 سال در ايران اقامت داشت و پنج سال از اين مدت را پزشک ناصرالدين شاه بود. حاصل اين دوره از اقامت وي در ايران سفرنامهاي است تحت عنوانسفرنامه پولاک، ايران و ايرانيانکه در آن به وضعيت اجتماعي ايران، پوشاک و امراض شايع و ... پرداخته و به مناسبت سال نو، در اين شماره مشاهدات وي از مراسم نوروز در دربار ناصرالدين شاه نقل ميشود.
هر کس از دستش برآيد و به خصوص هر زني در نوروز لباس نو ببر ميکند. به همين دليل کار تهيه و فروش پارچه در اين ايام به حداکثر قوت ميرسد و بعضي از رؤساي خانوادههاي پر جمعيت بايد همه امکانات خود را تجهيز کنند و حتي وامدار هم بشوند تا اين احتياج غيرقابل اجتناب خانواده خود را تأمين کنند. بخصوص شلوار پف کرده ابريشمي چيزي است که چشم همه زنها به دنبال آن است و باعث خانه خرابي شوهرها ميشود. ... در يکي از روزهاي آينده ملکه مادر [مهد عليا] که "والده" ناميده ميشود مراسم سلام زنانهاي در محدوده خود برپا ميکند که شاهزاده خانمها و اطرافيانشان در آن شرکت ميکنند و ضمناً از خانمهاي سفراي اروپايي نيز در اين مراسم دعوت به عمل ميآيد به اين سلاماز سر استهزا " جمعه بازار "ميگويند.
هر چند که قوانين و مقررات اسلام در اين مورد هيچ فرقي بين شاه و گدا نميگذارد باز شاه اين امتياز را براي خود قائل شده است که حق داشته باشد در اين مراسم حاضر شود و همه حاضران را بدون حجاب تماشاکند. حتي وي کاريکاتورهايي هم از صحنههايي که در چنين مراسمي اتفاق ميافند ترسيم ميکند و اين تصويرها تا مدتها اسباب تفريح خاطر درباريان ميشود.
در اينجا نيز نه تنها بين خانمها سکه نو تقسيم ميشود بلکه مقداري هم از اين سکهها بين آنها مياندازند تا هر که ميتواند بگيرد و لابد که در اين ماجرا جنگ بين آنهادرگير ميشود و معلوم است که در اين حيص و بيص خانمها چندان پرواي سر و وضع و لباسهاي قيمتي يکديگر را نميکنند. "والده" به مهمانان خوشآمد ميگويد و حال خانمهاي اروپايي را نيز ميپرسد. اين خانمهاي اروپايي خود مورد توجه و کنجکاوي ديگران هستند ... سرانجام روز سيزدهم يعني آخرين روز عيد فرا ميرسد. مطابق با يک رسم کهن گويا تمام خانهها در چنين روزي معروض خطر ويراني هستند. به همين دليل همه از دروازه شهر خارج ميشوند و به باغها روي ميآورند. بخصوص زنان کهعلاوه بر هراس از خطري که ظاهراً آنها را تهديد ميکند به انگيزههاي ديگري نيز به دشت و صحرا ميروند. براي اينکه تا حدودي از هجوم زنان به خارج شهر جلوگيري شود به دستورکلانتر از هر زني عوارض ناچيزي وصول ميشود. 1
تصوير برگرفته از کتاب قبله عالم، نوشته عباس امانت، ترجمه عباس امانت. تهران، کارنامه، 1383. ص 263.