ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » نگاهي دگربار به اهداف انقلاب اسلامي 1357 ايران با استناد به شعارهاي انقلابي (۲)

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

نگاهي دگربار به اهداف انقلاب اسلامي 1357 ايران با استناد به شعارهاي انقلابي (۲) 

 

شعارها و برنامه‌هاي احزاب و گروههاي انقلابي

در بررسي شعارهاي گروهها و احزاب انقلابي در جريان مبارزات سالهاي 1357-1356 مي‌توان گفت نيروي اصلي مخالف شاه که از امکانات بسيج مردم و ايدئولوژي در دسترسي برخوردار بود روحانيون و نيروهاي مذهبي بودند. ميشل فوکو در مقاله‌اي با نام «انبار باروتي به نام اسلام» درباره نقش مذهب و نيروهاي مذهبي در انقلاب اسلامي مي‌نويسد: «مذهب به خوبي يک نيرو و اقتدار پر نفوذ بود. مذهبي که مي‌توانست ملتي را نه تنها عليه يک پادشاه و نيروهاي پليسي بشوراند بلکه توان آن را داشت تا او را عليه کليت يک رژيم سياسي، عليه يک نوع از زندگي و عليه کل جهان برانگيزاند». 17 «توان مذهب تا بدان حد بود که جبهه ملي در برابرش سر تسليم فرود آورد. بختيار خواست تا در برابر آن مقاومت کند و از شاه با گرفتن تعهدي مبني بر خروج بدون بازگشت، مشروعيتي را کسب نمايد ولي تلاش‌اش عقيم ماند». 18

 
در واقع اين عامل اسلام بود که به عنوان تنها نيروي اصلي که شاه از مقابله با آن عاجز مانده بود، توانست آن ايدئولوژي، نظم و سازماني را که همه انقلابها به آن نياز دارند، در اختيار پيروان خود قرار دهد. 19 در سال 1978 زماني که انقلاب به وقوع پيوست دو فرهنگ سياسي جامعه‌گرا؛ چپ‌گرايان و ملي‌گرا، فرهنگ معدودي از مردم در طبقات متوسط جديد، اقليتهاي نژادي، دانشجويان و روشنفکران بود. در حالي که اکثريت ديگر مردم ايران اعم از بازاريان، طبقه متوسط سنتي، روستاييان و روحانيون طرفدار فرهنگ سياسي اسلام‌گرا بودند. 20
 
منصور معدل در کتاب طبقه، سياست و ايدئولوژي در ايران درباره موقعيت تعيين‌کننده گروه اسلامي بر ديگر گروهها مي‌نويسد: «تظاهرات سال 1978، ارتباط بين نيروهاي سکولار و مذهبي درون اپوزيسون را تحکيم و تقويت نمود و همزمان [امام] خميني و طرفدارانش بر بقيه اپوزيسون تفوق (هژموني) پيدا کردند. گروههاي سکولار و از جمله چپها کلاً اين مساله را پذيرفتند و اغلب براي بسيج مردم عليه شاه از تاکتيکهاي مذهبي استفاده مي کردند 21». 22
 
به همين دليل «خصوصيت ديني (اسلامي) اين انقلاب نظر قاطبه مشاهده‌گران و تحليلگران را به خود معطوف کرده [است]». 23 و «حتي پژوهشگران غربي نيز اهيمت بعد ديني انقلاب ايران را حداقل به عنوان منبع هدايت‌کننده مردم ايران که به صورت توده‌اي به قيام در مقابل نظام استبدادي شاه برخاستند مي‌پذيرند». 24 به اذعان آنان انقلاب بر پايه آنچه تشيع از ذهنيت وجودي و ملي در خود داشت امکان‌پذير شد. 25 براي نمونه نويسندگان کتاب ايران در قرن بيستم معتقدند که فرهنگ مذهبي شيعه، خودش را به عنوان تنها نيروي قادر به بسيج انبوه جمعيت و احاطه بر آن تحميل کرد. اسطوره امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و شهداي ديگر، سنتهاي ديرينه اجتماعات مذهبي، به راه انداختن دسته‌ها و برگزاري مجالس عزاداري، اجتماع و موعظه در مساجد و حسينيه‌ها و سرانجام نهاد روحانيت که البته يک دست نبود ولي در مجموع مستقل از دولت و داراي سلسله مراتب بود، ابزارهاي کار را در دسترس آنان قرار مي داد. 26
 
به طور کلي پژوهشگران ايران‌شناس و کساني که در مورد انقلاب 1357 ايران کار کرده‌اند معتقدند که مذهب نيروي قاطع و تعيين‌کننده در انقلاب اسلامي ايران بوده است: « اينکه يک انقلاب مردمي توانست يک حاکم خودکامه را ساقط کند، امري عجيب و بي سابقه نيست؛ چرا که تاريخچه انقلابهاي دنيا از چنين حوادثي آکنده است. آنچه در اين ميان شگفت مي‌نمايد، نقش اسلام در تسريع روند پيروزي انقلاب اسلامي و ظهور آن به عنوان يک ايدئولوژي غالب در ايران پيش از انقلاب بود. روي هم رفته انقلابهاي عصر نوين، در جوامعي فارغ از تاثيرات معنوي و صرفا براساس عقايد و ايده‌هاي نوين روي داده‌اند». 27
 
16ماه انقلاب و تظاهرات در ايران نشان داد که اسلام مي‌تواند زبان سياسي نويني را در اختيار مخالفان رژيمها قرار دهد که در زمينه تاکتيکها و هدفها از آن بهره‌گيري کنند. 28  برتري و نقش تعيين‌کنندگي گروه اسلامي به گونه‌اي بود که براي ساليان متمادي مايه مباهات حزب توده بود که يکي از اعضاي کميته مرکزي آن حزب، سخنراني [امام] خميني را عليه شاه در سال 1963 ضبط کرده بود و نهايتاً آن را از طريق ايستگاه راديويي مخفي حزب پخش نموده بود. 29
 
يرواند آبراهاميان هم در کتاب ايران بين دو انقلاب در باره نقش قاطع مذهب در انقلاب ايران مي‌نويسد: «نقش مهمي که اسلام در انقلاب 1357 بر عهده داشت، نه تنها تناقضي در تاريخ ايران به وجود آورد بلکه در نگاه نخست به نظر مي‌رسد که خط بطلاني بر اين نظريه رايج مي‌کشد که نوسازي به دين‌زدايي، و گسترش شهرنشيني به تقويت طبقات جديد و تضعيف طبقات سنتي مي‌انجامد». 30
 
اوليويه روا پژوهشگر ارشد و برجسته گروه علمي ايران‌شناسي مرکز پژوهشهاي علمي فرانسه هم معتقد است: «ايران تنها کشوري است که در آن يک انقلاب اسلامي واقعي تحقق يافت. انقلاب اسلامي به سختي به تشيع، نه چون يک مجموعه [عقايد] بکله همچون يک تاريخ وابسته بوده و بدان گره خورده است». 31 تدا اسکاچپول هم در ارتباط با چگونگي رخ دادن انقلاب اسلامي معتقد است «در ايران به نحوي يگانه و بي نظير، انقلاب ساخته شد، اما نه توسط احزاب انقلابي مدرن در صحنه سياسي ايران و نه توسط چريکهاي اسلامي، يا مبارزين مسلح مارکسيست، يا حزب کمونيست (توده)، يا جبهه ملي ليبرال و لائيک بلکه، اين انقلاب توسط مجموعه‌اي از فرمهاي فرهنگي و سازماني که عميقاً در اجتماعات شهري ايران (که کانون مقاومت مردمي عليه شاه شدند) ريشه داشتند، ساخته و پرداخته شدند. 32
 
ريمون آرون جامعه‌شناس معروف فرانسوي هم درباره مذهب و رهبري مذهبي در انقلاب اسلامي ايران مي‌نويسد: « دين ملي يعني تشيع تبديل به سخنگو، سازمان‌دهنده و برانگيزاننده انقلاب و نفي غرب شد» و «پيامبر بي سلاح بر همه سلاحهايي که تا چند روز قبل در خيابانهاي پايتخت رژه مي‌رفتند غلبه کرد». 33علاوه برهمه اين مسائل در آستانه انقلاب اسلامي گروههاي راديکال را دولت سرکوب کرد و تعدادي از رهبران آنها طي درگيري مسلحانه بانيروهاي امنيتي کشور کشته يا زنداني شدند وکادرها و اعضاي باقيمانده آنها قادر به بسيج توده‌ها براي ايجاد يک انقلاب اجتماعي نبودند. 34 هر چند که اگر در وضعيت مطلوبي هم به سر مي‌بردند به نظر نمي‌رسد مي‌توانستند به طور گسترده مردم را بسيج نمايند.
 
بنابراين در مقام نتيجه‌گيري از بحث شعارها، اهداف و آرمانهاي گروههاي انقلابي بايد گفت که با توجه به نقش تعيين‌کننده مذهب در سازمان دادن انقلاب اسلامي، بديهي است که انقلاب 1357، ماهيتي اسلامي پيدا کند. اين مساله در مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اينگونه بيان شده است: «قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبين نهادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايران براساس اصول و ضوابط اسلامي است که انعکاس خواست قلبي امت اسلامي مي‌باشد. ماهيت انقلاب عظيم اسلامي ايران و روند مبارزه مردم مسلمان از ابتدا تا پيروزي که در شعارهاي قاطع و کوبنده همه قشرهاي مردم تبلور مي‌يافت اين خواست اساسي را مشخص کرده و اکنون در طليعه اين پيروزي بزرگ، ملت ما با تمام وجود نيل به آن را مي‌طلبد». 35
 
در اين قسمت با استناد به شعارهاي انقلابي، به بررسي اهداف، آرمانها و خواسته‌هاي مردم از انقلاب 1357 خواهيم پرداخت.
 
شعارهاي مردم
انقلاب اسلامي 1357 ايران يکي از نادر انقلابهايي بود که مخالفان حکومت صرفاً با تظاهرات و مخالفتهاي بدون درگيري مسلحانه رژيم حاکم را سرنگون ساختند؛ «يک ملت بدون سلاح به صورت همگاني و به تمامه قيام کرد و با دستان خالي يک رژيم ‘کاملاً قدرتمند ’ را سرنگون کرد». 36 مردم با گذشت از جان و مال خود با حضور ميليوني تکليف حکومت پهلوي را مشخص کردند و با دادن دهها هزار شهيد در راه آرمان خود به شاه و حاميان آن نشان دادند که اراده قاطع ملت ايران در برابر «توپ، تانک، مسلسل» خلل‌ناپذير است و تا سرنگوني کامل حکومت استبدادي پهلوي و استقرار «جمهوري اسلامي» کوتاه نمي‌آيند. بعضي از شعارهاي آنها درباره نفي رژيم شاه و برقراري حکومت اسلامي به اين صورت مي‌باشد :
 
             از صبح تا شب بيداريم    از پهلوي بيزاريم
             اين ملت آزاده               شاه لازم نداره
             تا قطع دست آمريکا         تا مرگ شاه خائن   
             تا برقراري حکومت اسلامي اعتصاب ادامه دارد
             ما دين علي خواهيم        پهلوي نمي‌خواهيم
 
در بررسي شعارهاي انقلاب اسلامي، به صورت شعارهاي شفاهي، ديوار نوشته‌ها، پلاکاردها و... ، علاوه بر شعارهايي که در نفي رژيم شاهنشاهي است مي‌توان اهداف و آرمانهاي مردم انقلابي راهم استنباط کرد. در يک دسته‌بندي کلي، مي‌توان شعارهايي که خواسته‌هاي مردم را بيان مي‌کند به سه دسته تقسيم  کرد : حکومت اسلامي، استقلال، آزادي که به ترتيب به هر کدام از آنها خواهيم پرداخت :
 
حکومت اسلامي
نقش نيروهاي مذهبي در بسيج توده‌هاي مردمي بيانگر ويژگيهاي ديني انقلاب، رهبري، نحوه سازماندهي و اهداف آن مي‌باشد. 37 يکي از آرمانهاي سياسي انقلاب، ايجاد حکومت اسلامي بود که در شعارهاي بسيار زيادي مطرح شده است، البته حکومت اسلامي و جمهوري اسلامي در شعارهاي مردم به صورت مترادف و مشابه به‌کار برده شده است، در بسياري از شعارها، مردم بعد ازگفتن شعارهايي در رد رژيم شاهنشاهي خواستار برپايي حکومت اسلامي شده‌اند و شعارهاي بسياري به طور صريح به برقراري حکومت اسلامي و نفي سلطنت مطلقه اشاره دارند؛ اين حکومت از نظر آنان بايستي واجد ويژگيهايي چون بر پايه قرآن بودن و پذيرفتن اصل رهبري و جمهوريت باشد». 38
 
             الغاء شاهنشاهي، جمهوري اسلامي
             کشور ما کشور اسلاميه      نهضت ما نهضت قرآنيه
             يک دل و يک صدا مي‌دهيم اين ندا  مرگ بر شاه
             حکومت اسلامي هدف نهايي
             رژيم شاهنشاهي سر منشأ فساد است   جمهوري اسلامي مرکز عدل و داد است
             ميان حق و باطل بايد ديواري باشد          فرمانرواي کشور اسلامي بايد قرآن باشد
 
بايد خاطرنشان کرد يکي از ويژگيهاي منحصر به فرد انقلاب اسلامي، حاکم بودن روح ديني و مذهبي بر مبارزات و استفاده گسترده از مفاهيم و مضامين ديني بود. مفاهيمي مثل جهاد، شهادت، ايثار، عاشورا، نهضت امام حسين (ع)، انتظار فرج امام زمان (عج) و... «علاوه بر اين، تظاهرات مردمي عمده عليه شاه غالباً در ماههاي مقدس رخ داد و معمولاً از مساجد شروع مي‌شدند». 39
 
             الله اکبر   خميني رهبر
             مرگ بر شاه، که عاشوراي حسيني را از ياد مسلمانان برد
             يا حجت ابن الحسن العسکري          مرگ بر اين سلطنت پهلوي
             مهدي بيا، شاه، مسلمان شده         آب وضوش، خون جوانان شده
             نهضت حسيني، تا مرگ شاه خائن خاموش نمي‌شود
             به ياري الله به حکم روح‌الله
             برادر شهيدم، منزل نو مبارک
             اسلام ديني است که شهادت دارد اما اسارت ندارد
             تنها راه سعادت، ايمان، جهاد، شهادت
             زندگي عقيده است و جهاد
             سکوت هر مسلمان      خيانت است به قرآن
             ما وارث 14 قرن شهادت هستيم
             ما پيرو قرآنيم            ما شاه نمي‌خواهيم
             ديوارنوشته : نه به کسي ظلم کن، نه ظلم را تحمل کن    دشمن ظالمان و دوست
             مظلومين باش     امام علي (ع)
             ما مسلمانان همه آزاده‌ايم          دست بيعت با خميني داده‌ايم
             چشم و چراغ شيعيان است        نايب صاحب الزمان است
 
در روز تاسوعاي حسيني سال 1357(19 آذر ماه)، جمعيت ميليوني تظاهرکننده پلاکاردهاي بزرگي را حمل مي‌کردند که روي آن نوشته شده بود :
 
              حکومت اسلامي   رهبري امام خميني    خواست همه ملت است    خميني رهبر است
 
و در برابر شعار معروف « خدا، وطن، شاه» که شاه ساليان متمادي تبليغ مي‌کرد و نماد حکومت پهلوي شده بود، نوشته شده بود: « خدا، قرآن، خميني»
              آزادي، برابري، مساوات، حکومت اسلامي 40
              حزب ما حزب خدا             رهبر ما روح‌ خدا
              کشور ما کشور اسلاميه    نهضت ما نهضت قرآنيه
             ما در اين رفراندوم حکومت بختيار را غير قانوني دانسته و خواستار حکومت اسلامي
             هستيم.
             خلق به پا مي‌کند             جمهوري اسلامي
             زنداني سياسي آزاد بايد گردد   حکومت اسلامي ايجاد بايد گردد
             ما مي‌خواهيم تمامي             جمهوري اسلامي
             خلق مسلمان ايران، خواستار ايجاد حکومت اسلامي مي‌باشد.
             حکومت اسلامي             خواسته دهقان و کارگر
 



نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org