پس از رسيدن امين اقدس به وين عمل جراحي وي انجام شد و هر روز گزارشهايي از روند معالجه وي به شاه ميرسيد: «... تلگرافي نريمان خان از وين زده بود كه امين اقدس روشنايي چراغ را ديدند و اين تلگراف را امينالسلطان به توسط عزيزخان به حضور همايون بردند شاه را از خواب بيدار كرده بودند تلگراف را داده بودند و اين مژده ناقص را عرض كرده بودند. همان شبانه موزيك زدند و خوشحاليها نموده بودند» 41
اما تمامي اين اخبار كذب بود و امين اقدس پس از صرف هزينههاي بسيار، «كور محض» در ذيالقعده 1307 به تهران وارد شد. 42 تنها حاصل اين سفر ياس و اندوه بود. او بلافاصله به قصد گرفتن شفاي خود از حضرت امام رضا(ع) راهي خراسان شد و شاه دستور تشكيل اردويي مفصل براي اين سفر داد كه براي اثبات اقتدار و عزت امين اقدس بود.
امين اقدس پس از اقامتي چند ماهه در خراسان با شايعاتي در خصوص بهبود چشمانش و استقبال چاپلوسانه رجال به تهران بازگشت. هنوز راهي براي درمان چشمان خود پيدا نكرده بود كه در ذيالحجه 1308 سكته كرد و «به علاوه بر كور از يك طرف به كلي فلج شد» 43 اما هيچ يك از اينها مانع از حضور فعال وي در دربار و يا كم رنگ شدن تاثيرش نبود.
در سال 1309 ق جريان امتياز رژي روي داد، در پي حكم تحريم تنباكو از سوي آيتالله ميرزا حسن شيرازي تمام اهل اندرون به پيروي از اين حكم دست از كشيدن غليان برداشتند «غير از شاه و امينالسلطان و امين اقدس.» 44 مخالف سرسخت او محمدحسن خان اعتمادالسلطنه معتقد بود كه امين اقدس در گرفتاري شاه در جريان امتياز تنباكو دست دارد و به نقد مينويسد: «دستور جوان مثل امينالسطان و جفت مثل امين اقدس همين آخر را ميآورد و باز خداوند عاقبت را حفظ كند ...» 45
در 27 ذيالحجه 1311ق زبيده خانم امين اقدس كه همچنان اميد به معالجه چشمان خود داشت سكته كرد و يك روز بعد فوت كرد. گزارش اعتمادالسلطنه از فوت و مراسم غسل وي به اين شرح است: «صدراعظم مرا احضار كرد كه در اين حيص و بيص شريك بعضي زحمات او باشم. اين ضعيفه كه دو ساعت قبل خود را ملكه مسلط ايران ميدانست در بعضي جهات هم بي حق نبود مثل يك جماد متعفني روي تشك كثيفي انداخته با چهار فراش كه گوشههاي تشك را گرفته بودند از اندرون بيرون كشيدند. نزديك منزل عزيزالسلطان تجير كشيدند و نشستند. ملا محمدعلي را خواستند نماز بخواند» 46 جنازه او براي دفن به حضرت شاه عبدالعظيم منتقل شد.
يك روز بعد از مرگ امين اقدس جواهراتش را ضبط خزانه كردند و مواجبش را به عمله قهوهخانه و املاكش چه در تهران و چه در گروس را به عزيزالسطان دادند. نازآباد در جنوب غربي تهران و عليآباد و دو تيمچه در بازار تهران از املاك امين اقدس بود، در برخي منابع ذكر شده است كه ناصرالدين شاه اقدسيه را براي امين اقدس ساخت و آباد كرد ولي در مراجعه به سفرنامه عتبات ناصرالدين شاه كه در سال 1287 ملاحظه شد كه زبيده خانم هنوز ملقب به امين اقدس نشده كه ناصرالدين شاه از اقدسيه نام ميبرد. 47
سفير اتريش در تهران در گزارش خود به وزارت خارجه اتريش از مرگ امين اقدس نوشت: « امين اقدس بي اندازه مورد علاقه و احترام شاه و همان كسي است كه چندين سال پيش جراحان وين چشم او را عمل كردند. امين اقدس گرچه در رده زنهاي عقدي شاه نبود اما در حد اعلي مورد اعتماد بود و او در حرم شاه و زندگي خصوصي او بالاترين مقامي بود كه مراقبت از او را برعهده داشتند. به اين جهت مرگ او به شاه بسيار گران آمد به طوري كه شاه براي رهايي از اين بحران روحي قصر مسكوني خود را تغيير داد.» 48 ميرزا علي خان امينالدوله نيز كه از امين اقدس نهايت نفرت را داشت و او را «مادر شيطان» 49 نوشت: «ناصرالدين شاه اگر چه در مرگ فرزندان و عزيزان هم خود را گرفتار غم و اندوه نميخواست و در هر مصيبت به ساز و صحبت كار ميبست كه غصه و ملامت از سلامتش نكاهد به عزاي امينه اقدس سخت اندوهگين گرديد». 50
امين اقدس در دوران حيات خود موفق به دريافت نشان شفقت از سوي سلطان عبدالحميد دوم، سلطان عثماني 51 و نشان مكلل به الماس از سوي ناصرالدين شاه شد.
صفحه 1
|
|
|
[60931- 288م]
محمدحسن خان امينالضرب
|
[4224- 4 ع]
ميرزا رضاي کرماني
|
|
|
|
|
|
|
|
[176- 195 ب]
ببري خان، گربه محبوب
ناصرالدين شاه
|
[1252- 1ع]
ابراهيم خان امينالسلطان
|
[2543- 1ع]
ناصرالدين شاه قاجار
|
|
|
|
|
|
|
|
[2879- 1ع]
ناصرالدين شاه و عزيزالسلطان
|
|
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. خاطرات سياسي ميرزا علي خان امينالدوله. به كوشش: حافظ فرمانفرماييان. تهران، كتابهاي ايران، 1341. ص 18-19 .
2. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. به كوشش: ايرج افشار. تهران، اميركبير، 1350. ص970 .
3. روزنامه خاطرات غلامعلي خان عزيزالسلطان. نويسنده: محسن ميرزايي، تهران، زرياب، 1376. ج 1، ص 23 .
4. همان. ص 23 .
5. همان. ص 50 .
6. شهريار جادهها سفرنامههاي ناصرالدين شاه به عتبات. به كوشش: محمدرضا عباسي و پرويز بديعي، تهران، انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، 1372. ص 161 .
7. همان. ص 180 .
8. دوستعلي خان معيرالممالك. يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه. تهران، نشر تاريخ ايران، 1390. ص 120 .
9. خاطرات سياسي امينالدوله. ص 87 .
10. همانجا.
11. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 230 .
12. خاطرات سياسي امينالدوله. ص 104 .
13. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 243 .
14. سفرنامه سديدالسلطنه. محمدعلي خان سديدالسلطنه، با تصحيح و تحشيه: احمد اقتداري، بهنشر، تهران، 1362. ص 217 .
15. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 749 .
16. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 471 .
17. مهدي بامداد. شرح حال رجال ايران در قرن 12و 13 و 14 هجري. تهران، زوار، 1371. ج 3، ص 15 .
18. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 796 .
19. مهدي بامداد. ج 2، ص 13 .
20. خاطرات حاج سياح يا دوره خوف و وحشت. به كوشش: حميد سياح. به تصحيح: سيفالله گلكار. تهران، ابن سينا، 1346. ص 330 .
21. همان. ص 374 .
22. همان. ص 414 .
23. خاطرات و اسناد حسينقلي خان نظامالسلطنه مافي. به كوشش: معصومه مافي و... . تهران، نشر تاريخ ايران، 1361. ج 1، ص 114 .
24. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 370 .
25. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 346 .
26. همانجا.
27. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 467 .
28. خاطرات سياسي امينالدوله. ص 134 .
29. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 631 .
30. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان. به كوشش: فاطمه قاضيها. تهران، سازمان اسناد ملي ايران. 1373. ج 3، ص 122 .
31. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه. ج 3، ص 220 .
32. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 679 .
33. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه. ج 3، ص 223 .
34. سه سال در دربار ايران، خاطرات دكتر فووريه. ترجمه: عباس اقبال آشتياني. به كوشش: همايون شهيدي. تهران، دنياي كتاب، 1368. ص 224 .
35. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 692 .
36. سه سال در دربار ايران. ص 235-236 .
37. خاطرات سياسي امينالدوله. ص 135 .
38. روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه. ج 3، ص 285 .
39. همان. ص 287 .
40. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 695 .
41. همان. ص 697 .
42. همان. ص 703 .
43. همان. ص 761 .
44. همان. ص 781.
45. همان.
46. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 967 .
47. شهريار جادهها. ص 3 .
48. روزنامه خاطرات غلامعلی خان عزيزالسلطان. ج 1، ص 30 .
49. خاطرات امينالدوله. ص 86 .
50. خاطرات امينالدوله. ص 187 .
51. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص 433 .