ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventswith caravan of history(doc)Foreign Policy StudiesNewsمصاحبهwith caravan of history(photo)conferences
» مقالات » احزاب دولتي و جايگاه آن در تاريخ معاصر ايران ۳

کلمات کليدی :
 همه کلمات
تک تک کلمات

 

نشریه الکترونیکی بهارستان

138

غزه در آتش و خون

 

 

رقص چوبها به مناسبت کودتای 28 مرداد

 

 

پیشینه فرش

 

 

زندگی و اقدامات لارنس آلمانی در ایران
مطیع ترین وزیر امور خارجه ایران
سهم  ساواک در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
محمد باقرخان تنگستانی

اخبارNEWS

فروشگاه مجازي موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران افتتاح شد  |+| بزودی آغاز به کار وب سايت جديد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

Google

جوان و تاریخ

تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه

 

 

چند قطره خون برای آزادی

 

 

زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری

 

فصلنامه تاریخ معاصر 61-62

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 61-62

 

فصلنامه تاریخ معاصر 63

فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 63

کتابفروشی سرای تاریخ

Adobe Reader V 8.0

20.8 MB

 

احزاب دولتي و جايگاه آن در تاريخ معاصر ايران ۳  

 

 نيلوفر کسري

 

احزاب دولتي (دوره سوم) و ايجاد نظام تک حزبي

فکر ايجاد حزب واحد و فراگير از سوي ايرانيان تحصيل‏کرده در خارج کشور به ويژه طرفداران ساموئل هانتينگتون (استاد علوم سياسي دانشگاه هاروارد) مطرح شد. هدف از ايجاد چنين حزبي جلوگيري از بي ‏تفاوتي سياسي اکثريت مردم کشور بود تا از طريق علاقمند کردن آنان به امور سياسي مطلوب و عاملي مؤثر در جهت پيوند دولت و مردم ايجاد گردد.

 

بدين ترتيب تلاشهايي در جهت کسب موافقت محمدرضاشاه صورت گرفت و او را با اين عنوان که از اين پس با اجراي طرح نظام حزب واحد شاه رهبريت کل فعاليتهاي سياسي را برعهده خواهد گرفت، با خود هم‏آهنگ نمود. شاه در کتاب خود (پاسخ به تاريخ) در اين مورد مي‏گويد:


ما معتقد هستيم همه مردم ايران بايد براي رسيده به هدفهاي ملي که سعادت و آسايش فرد فرد ما را تامين خواهد کرد متحد باشند و در يک جهت حرکت کنند، همه کوششها بايد در راه پيشرفت کشور باشد. نه خنثي کردن تلاشهاي يکديگر. در نظام چند حزبي امکان تفرقه و تشتت بسيار است. هر گروه که در حزبي هستند با ديگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستيز و دعوا دارند. هر گروه مي‏خواهد حرفهاي خودش را به کرسي بنشاند و در نتيجه اختلافات به وجود مي‏آيد. در حالي که در حزب رستاخيز از جنگ گروهي خبري نيست. 1

 

 

 

 

 

بنابر اين حزب رستاخيز ملي ايران به دستور شاه در يازده اسفند 1353ش تشکيل شد و کليه احزاب منجمله حزب ايران نوين، حزب مردم، پان ايرانيست و ايرانيان در آن ادغام شدند. اندکي بعد کار به جايي رسيد که شرکت در اين حزب سياسي، اجباري اعلام شد و شاه در سخنان خود گفت: “ هر کسي بايد جزو اين حزب بشود و تکليف خود را روشن بکند. اگر نشد از ايران خارج شود. اگر نخواستند خارج شوند، جايشان در زندان است، و دولت اعلام نمود براي هر ايراني که خواستار شرکت در حزب نيست پاسپورت صادر و به خارج فرستاده خواهد شد.“

 

بدين گونه حزب رستاخيز نيز حربه‏اي در دست دولت و ديکتاتوري شد و شاه رکن چهارمي به سه رکن ديکتاتوري خود افزود 2 و حزب دولتي به جاي آنکه از قدرت و استقلال بيشتري بهره ‏مند باشد و در فعاليتهاي سياسي نقشي چشمگير داشته باشد عملاً به صورت يکي از ابزار اعمال قدرت حکومتي درآمد.

 

دبيرکلي حزب جديد در ابتدا به عهده اميرعباس هويدا نخست ‏وزير وقت و رئيس حزب ايران نوين نهاده  شد و البته قصد شاه اين بود که فعاليتهاي سياسي نخست‏ وزيرش را نيز تحت اختيار خود بگيرد. بعدها رهبري اين حزب به عهده جمشيد آموزگار گذارده شد و اندکي بعد به نخست ‏وزيري برگزيده شد. اما عملکرد جمشيد آموزگار در حزب که به ايجاد جناح پيشرو انجاميد خود از موانع ضعف حزب گشت و به جاي آنکه حزب باعث اتحاد و يکرنگي و ثبات در جامعه گردد، خود از عوامل اصلي تشتت آرا و ايجاد اختلاف بين رجال دولتي و دولتمردان سياسي گشت. در اين بين درگيري جناحهاي پيشرو، سازنده و ليبرال بر شدت اين جريان افزود.

 

حزب رستاخيز ملت ايران سه سال بعد از تشکيل به عنوان يکي از پايه ‏هاي رژيم مورد حملات مخالفين رژيم قرار گرفت و عملکرد آن باعث تشديد نارضايتي‏ها گشت. به طوري که در اهداف خود از جمله تحکيم رژيم و نهادي کردن سلطنت و تثبيت دولت موفق نشد و به جاي ايجاد ثبات، کل رژيم را تضعيف کرد و سلطنت را بيش از پيش از ملت جدا ساخت و معدود پيوند موجود در رژيم را از بين برد و سرانجام در پائيز 1357 به دستور خود رژيم برچيده شد.

 

1

جناب اميرعباس هويدا دبيرکل حزب رستاخيز ملت ايران

پيرو بياناتي که در جلسة مورخ يکم آذر ماه يک هزار و سيصد و پنجاه و دو شمسي درباره تعيين تکليف آينده مملکت و همچنين وظايف احزاب ايراد کرديم اکنون که حزب رستاخيز ملت ايران تشکيل گرديده نظر خود را دربارة وظايف اين حزب ابراز و ابلاغ مي‏نمائيم که انتظار ما از حزب رستاخيز ملت ايران اين است که مردم را ارشاد کند که مسئوليتها و وظايف ملي خود را در قبال نظام شاهنشاهي ـ قانون اساسي‌ - انقلاب شاه و ملت به بهترين وجهي به عهده بگيرند و انجام دهند.

کاخ نياوران به تاريخ پنجم خرداد ماه يکهزار و سيصد و پنجاه و چهار 1354

امضا: محمدرضا پهلوي

 

2

حزب رستاخيز ملت ايران تاريخ: 16/2/2536

دبيرکل نمره: 1143

دوست گرامي جناب آقاي دکتر هوشنگ نهاوندي

رئيس دفتر مخصوص علياحضرت شهبانوي ايران

با کمال خوشوقتي انتخاب شايسته آن جناب را به عضويت کميته رهبري آموزش و تبليغ حزب رستاخيز ملت ايران به آگاهي مي‏رساند.

با امتنان از اينکه دعوت ملي را پذيرفته‏اند موفقيت آن همکار ارجمند را در تحقق آرمانهاي آموزشي حزب رستاخيز ملت ايران تحت رهنمودهاي فرماندهي عالي ايران صميمانه آرزومند است.

ارادتمند دبيرکل حزب رستاخيز ملت ايران

محمد باهري

 

مهر: نمره 8094

18/7/36

امور اختصاصي

حاشيه: آقاي نادر شيراخ در پرونده اختصاصي من نگاهداري شود.

18/5/

 

 

 




نام:                
*رايانامه( Email):
موضوع :
*نظر شما:


تماس با ما : 38-4037 2260 (9821+) -

کليه حقوق اين سايت متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مي باشد
درج مطالب در سایت لزوماً به معنی تاييد آن نيست

استفاده از منابع اين سايت با ذکر ماخذ مجاز است
بهترین حالت نمایش: IE8 یا نسخه بالاتر


 
www.iichs.org